سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آفت دانش، فراموشی و تباهی اش، گزارش آن به نا اهل است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
طوبای طوی
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • در یاهو
  • منصور حداد

    فتنه‌گران با به سنگ خوردن و بن‌بست و عقب نشینی از برخی مواضع بدست آمده به دنبال فرصتی جهت احیا و بازسازی خویش هستند؛ پس از فتح خرمشهر هم به سرعت قطعنامه‌های شورای امنیت برای پایان درگیری‌ها تصویب می‌شد ولی در همه آنها یک نکته مفقود بود، چه کسی آغازگر جنگ بوده است؟

    سی و یکم شهریور صدام مرزهای بین المللی را شکست و وارد سرزمین شیران یعنی ایران شد. سال‌ها شهر و روستاها را بمباران کرد و کوبید و خراب کرد. بخشی اشغال شد و بخشی ویران. صدها شهید و هزاران مجروح و صدها هزار آواره و میلیون ها تومان خسارت به مردم ایران وارد کرد. کند شدن حرکت نوبنیاد انقلاب اسلامی در بازسازی ایرانی اسلامی و انقلابی بر ویرانه های پهلوی را نمی توان قیمت و عددی نهاد. البته "هر روز ما در جنگ برکتی داشتیم که در همه صحنه‌ها از آن بهره جسته‌ایم. ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر کردیم. امروز اگر در جهان اسلام تحولی هست، به برکت این جنگ است. " (1)

    روز ششم جنگ، یاسر عرفات، ژنرال ضیاالحق رئیس جمهوری پاکستان و حبیب شطی دبیرکل کنفرانس اسلامی، برای تشریح آتش بس به ایران آمدند و با مسئولان کشورمان ملاقات کردند و درباره پیشنهاد آتش بس مذاکراتی داشتند. درچنین موقعیتی "مصالحه با جنایتکار و سازش با جنایتکار، این یک جنایتی است بر مردم متعهد و یک جنایتی است بر اسلام…هیچ مسلمی نباید خیال کند که بین اسلام و غیرمسلم باید صلح ایجاد شود. "(2) "جنگ را تا از بین‌ رفتن حزب بعث ادامه خواهیم داد، این جنگ تا پیروزی ادامه خواهد یافت و کسانی که با جنگ مخالفند، خلاف رضای خدا است " (3)

    دفاع و مبارزه با متجاوز یک اتفاق کاملا طبیعی است. اما آن چه عجیب است وقاحت و بی شرمی کسانی است که می خواستند، دست ایران را در دفاع ببندند درحالی که عراق از شدت عملیات خود نکاسته است و کوچه کوچه های شهرها و روستاهای مرزی درگیر بمباران و تیراندازی و آتش توپخانه عراق است.

    عبرت آموزی از تاریخ در همین مشابهت ها شروع می شود. و اینک؛ با گذشت دو دهه از جنگ،‌ زمانی که عده ای با شعار تقلب در انتخابات یک کودتای رسانه ای سیاسی را کلید زدند و خواستار مدارا و آتش بس بودند، نباید آن را چندان نوظهور دانست.

    شنبه بعد از انتخابات چندین اتوبوس و ده ها سطل زباله در خیابانهای مرکزی شهر تهران آتش گرفت که ستونهای دود و آتش آسمان بخشی از تهران را فراگرفت. این ناآرامی ها نزدیک به دو هفته ادامه یافت. محاسبه میزان خسارات فیزیکی در دو هفته ناآرامی را شهرداری انجام داد. قوه قضائیه نیز برخی متهمان ردیف دوم و سوم و چهارم را به پای میز محاکمه آورده است. اما آیا این پایان ماجراست؟

    بعد از گذشت نزدیک به سه ماه از آغاز این ماجرا، لایه های جدیدتری از عمق فتنه آشکار می شود. اغتشاشگران به دنبال کودتای سیاسی و فلج کردن رأس نظام و تعطیلی اسلامیت نظام به بهانه جمهوریت بوده اند. از سوی دیگر چه کسی می تواند، قیمت هتک آبروی نظام اسلامی را محاسبه کند. سران و بازیچگان فتنه، جمهوری اسلامی سرفراز را بعد از سی سال انتخابات آزادانه متهم به دیکتاتوری و تقلب و خیانت به مردم کردند. آیا دیه چنین جنایتی قابل محاسبه است؟

    "آن ظلمى که به مردم شد، آن ظلمى که به نظام اسلامى شد، آن هتکى که از آبروى نظام در مقابل ملتها به وسیله‌‌ى بعضى انجام گرفت؛ مسئله‌‌ى اصلى این است که مردم در یک حرکت عظیمى، در یک انتخابات پرشورِ خوبِ کم‌‌نظیرى حضور پیدا کردند و این رأى بالا را توى صندوقها ریختند. هشتاد و پنج درصد شوخى است؟ این انتخابات، نظام را که در این یکى دو سال اخیر همین طور پى‌‌درپى پیشرفتهاى اقتصادى و علمى و سیاسى و امنیتى و بین‌‌المللى براى خودش کسب کرده بود، در یک مرحله‌‌ى عالى از امتیاز و آبرو قرار میدهد، بعد ناگهان مشاهده میکنیم یک حرکتى صورت میگیرد براى نابود کردن این حادثه‌‌ى افتخارآمیز! مسئله‌‌ى اصلى این است. " (4)

    بنابراین در یک برهه حساس دیگر از تاریخ انقلاب به سرعت چرخ انقلاب به کار افتاد توپخانه رسانه ای و قضایی و انتظامی به حرکت درآمدند. این بار نیز در مراکز فرماندهی اختلالاتی وجود داشت. عده ای در مبارزه دچار تردید شدند. ساده نبود درگیری با کسانی که برخی شان نام و نشان جنگ و انقلاب را تا همین امروز، نه مثل برخی شان تا دیروز، به دوش کشیده اند. ولی نسل پرورش یافته انقلاب، مبارزه با نفاق را به خوبی انجام داد. نسل سومی ها بدون اینکه آموزش خاصی دیده باشند، همانند دوره دفاع مقدس، پس از مدتی فتح الفتوح خود را در خواباندن شتر فتنه، نشان دادند، حتی حرکت ضرارگونه هم افاقه نکرد. رهبری هم به حق نشان و درجه افسری جنگ نرم را بر دوش جوانان و نسل‌سومی‌ها گذاشت. اما باید توجه داشت این جنگ جنگ نرم است. سنگرهای فیزیکی و قضایی تا حدودی تثبیت شده است. اما آیا متجاوز تنبیه شده است؟ آیا متجاوز از کاری که کرده پشیمان شده است؟ آیا این اطمینان وجود دارد که دشمن دوباره قصد حمله ندارد؟ برای اولین بار در تاریخ سی ساله جمهوری اسلامی پای اجنبی به مداخلات و رقابتهای سیاسی داخلی کشیده شده است، هنوز فردی که خود را نخست وزیر امام معرفی می‌کند یک کلمه بر علیه این مسئله موضعی نگرفته است. آیا نباید نگران باشیم؟ آقای هاشمی رفسنجانی هنوز از طرد و تبری از آشوب طلبان و منافقانی که به کرده های خود اعتراف کرده اند، استنکاف می‌ورزد. آیا نباید از او پرسید تعلل در محکوم کردن فتنه گران برای چیست؟ آیا وی با پشت‌پرده جریان اغتشاشات و فتنه نسبتی دارد؟

    با پخش اعترافات و توبه نامه های تئوریک و غیر تئوریک برخی عناصر ردیف دوم فتنه، از دستگاه رسانه ای نظام، دستگاه قضایی این عناصر را یک به یک، با قید وثیقه و قبل از مشخص شدن، نتیجه دادگاه آزاد می کند.
    از سوی دیگر فتنه گران با به سنگ خوردن و به بن بست نشستن و عقب نشینی از برخی مواضع بدست آمده به دنبال فرصتی جهت احیا و بازسازی خویش هستند. پس از فتح خرمشهر به سرعت قطع نامه های شورای امنیت برای پایان درگیری ها تصویب می شد ولی در همه آنها یک نکته مفقود بود، چه کسی آغازگر جنگ بوده است؟ چه کسی باید تاوان خسارتهایی که ملت انقلابی ایران وارد شده است را باید بپردازد؟ این خسارات چه میزان است؟ خسارات مادی به یک سو، خسارات معنوی را چه می کنند؟

    امروز سوال از طراحان "آشتی ملی " و "تفاهم ملی " و امثالهم این است که اولا آیا ضمانتی برای شعله ور نشدن دوباره خاکستر فتنه هست؟ اولین شرط آشتی و آتش بس برگشتن به مرزهای سابق قانونی است. آیا مدعیان تقلب در انتخابات، آیا اتهام زنندگان به نظام اسلامی در تجاوز به دوشیزگان و زندانیان، حرف خود را پس گرفته اند؟ گام بعدی این است آیا متجاوزان و قانون شکنان مجازات شده اند؟ فریب خوردگان و عناصر دست چندم مشمول عفو دولت اسلامی هستند، ولی مدارای چند ماه رهبری و نظام فرصت کافی برای پشیمانی و جبران مافات را به آنها داد و آنها استفاده نکردند، چه جای رأفت و گذشت در برابر کسانی که باعث کشته شدن و انحراف اذهان و تشکیک در اعتماد مردم به نظام است؟ قانون شکنان به حکم عقل و شرع و قانون اول باید مجازات شوند و بعد از تفاهم صحبت کرد. "تب جنگ در کشور ما جز به سقوط صدام نخواهد نشست و انشاالله تا رسیدن به این هدف فاصله چندانی نمانده است و اکنون که به مرز پیروزی مطلق رسیده‌ایم، صدام و جهان‌خواران صلح‌طلب شده‌اند. " (5)

    "بالاخره اهل فتنه مایلند که خشیت خودشان را، خوف از خودشان را در دل نخبگان و خواص، به جاى خشیت از خدا بنشانند؛ یعنى مایلند که از آنها ترسیده بشود؛ الّذین قال لهم النّاس إنّ النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایمانا و قالوا حسبنا اللَّه و نعم الوکیل یعنى اینکه دائماً دارند به ما میگویند: آقا ! إنّ النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم، جوابش همین است: فقالوا حسبنا اللَّه و نعم الوکیل. نتیجه‌‌اش هم این است: فانقلبوا بنعمة من اللَّه و فضل لم یمسسهم سوء. نتیجه‌‌ى این احساس، این درک، این حقیقت روحى و معنوى همین است که: فانقلبوا بنعمة من اللَّه و فضل لم یمسسهم سوء. بنابراین، بایستى این شجاعت را داشت. (6)

    تا درآوردن چشم فتنه راهی نمانده است، نباید جنگ را نیمه کاره رها کرد. قرآن هایی که بر سرنیزه بلند شده است، دعوت به حکمیت اینها فرصت هایی است که به فتنه گران داده خواهد شد. هر چند در دلسوزی و نیت خیر برخی پیشنهاد دهندگان تشکیکی نیست. اما باید زمان سنجی و هوشیاری مومنین در درک ماهیت این نزاع و فتنه به آنها کمک کند.
    " قطعاً این بلواهاى بعد از انتخابات، به نظر آدمهاى خبره و آگاه، برنامه‌‌ریزى شده بود. یعنى انسان با هر کسى از انسانهاى فهیم که با مسائل کشور و با مسائل جهانى آشنا هستند، در میان می گذارد، می فهمد... همه این را می فهمند که این کار برنامه‌‌ریزى شده بوده و این یک کار دفعى نبود که بخواهیم بگوئیم یک چیزى پیش آمده. مثلاً دفعتاً کسى بلند شد حرفى زد؛ نه، این کار برنامه‌‌ریزى شده بود؛ از یک مرکزى هدایت میشد. خوب، شکست خوردند دیگر؛ ان‌‌شاءاللَّه این شکست‌‌شان ادامه هم پیدا خواهد کرد. منتها دائم دارند توطئه می کنند. " (7)

    النهایه آن چه به نظر می آید، اول تنبیه متجاوز بعد صحبت از آتش بس و آشتی. این وظیفه نیز علی الاصول اولا به عهده قوه قضائیه است. قوه قضائیه باید از کسانی که مدعی تقلب شده اند و باعث مغشوش شدن ذهن مردم شده اند مستند بخواهد و اگر نیست تکلیف ظلمی که به مردم شده است را روشن نماید. در وهله بعد دستگاه رسانه ای نظام نیز مانند قیمت گوشت مرغ و تخم مرغ، برای رأی مردم و تخطئه آبروی نظام باید به صورت غیرجانبدارانه و کاملا بی طرف و آزاد به بررسی زوایای فتنه بپردازد و وظیفه روشنگری ای که رهبری از همگان خواسته اند را به جا آورد.
    "گاهى سکوت کردن، کنار کشیدن، حرف نزدن، خودش کمک به فتنه است. در فتنه همه بایستى روشنگرى کنند؛ همه بایستى بصیرت داشته باشند. " (8)

    1) پیام امام به مناسبت پذیرش قطع نامه 598 تیر ماه 1367

    2) امام خمینی (ره)

    3) امام خمینی (ره)

    4) سخنان رهبری در دیدار با دانشجویان 4 شهریور 88

    5) پیام امام خطاب به زائران حج، 7 مرداد 1366

    6) سخنان رهبری در دیدار با اعضای مجلس خبرگان 2 مهر 88

    7) همان

    8) همان

     

    به نقل از سایت رجانیوز



    محمود ملکی سورکی ::: پنج شنبه 88/7/23::: ساعت 10:47 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    آداب و رسوم عزاداری محرم از جمله پدیده­های فرهنگی است که با حفظ عناصر اصلی، به زیور خلاقیت­های اجتماعی و فرهنگی و اقلیمی جوامع و مناطق مختلف آراسته شده و اگر چه دارای مضامین  واحدی می باشد اما به تبع اختلافات اقلیمی و حوزه­های فرهنگی، با نمودهای مختلفی، پا به عرصه ظهور گذاشته و بر جذابیت هر چه بیشتر خود ، دامنه می زند.

     سیداحمد وکیلیان به عنوان مردم شناس و پژوهشگر ادبیات شفاهى و فرهنگ عامه ، در کتاب "محرم و فرهنگ مردم" درباره تاثیرات شرایط اقلیمی ایران در مراسم و آداب و رسوم ایام محرم می نویسد:" مردم دارای آداب و سنت­های متفاوتی هستند و از سوی دیگر، اکولوژی و وضعیت آب و هوایی نیز در چگونگی اجرای این مراسم تاثیر می گذارد. همچنین تفاوت وضعیت اقلیمی در شمال، جنوب و قسمت­های مختلف کشور نیز به همین دلیل است. مثلا در مناطق مرکزی، کویری و حاشیه کویری عنصر نخل وجود دارد و یا در مناطق جنوبی "شیدانه" دیده می­شود که این تفاوتها نشان دهنده تاثیر فرهنگ و خرده­فرهنگها در مراسم عزاداری امام حسین (ع) است.

    از جمله مراسم عزاداری که با وسعت زیادی، در نقاط مختلف ایران و با تاثیر از شرایط فرهنگی و اقلیمی خاص آن مناطق، به اجرا درمی­آید، مراسم "نخل­برداری" و یا "نخل گردانی" است، که با "مفهوم تشییع پیکر مقدس سید الشهدا (ع) در روز عاشورا برپا می­شود." و به گفته محمد ابوالفضلی که در خصوص این آئین مطالعاتی داشته­اند:" به نظر می­رشد عمومیت این مراسم و شهرت نخل در سرتاسر ایران از سایر رسوم و نشانه­ها، بیشتر است و با توجه به مشاهدات و مطالعات، در اغلب نقاط ایران می­توان گفت که مردم اغلب نقاط ایران یا نخل دارند و یا آن را می­شناسند"

    و حتی وسعت حضور و اجرای این آئین، مرزهای ایران را درنوردیده و به وسعت جهان و فرهنگ مسلمانان شیعه برگزار می گردد. به عنوان مثال "در کشورهایی همچون جزائر کارائیب و یا در هندوستان به شکل "تعزیره" نمود می یابد. این وسیله تا حدودی شبیه نخل کشور ماست که آن را به زیباترین شکل تزئین می کنند و در شهرها می گردانند و مرم به دنبال آن به عزاداری می پردازند و نهایتا، در ظهر عاشورا این "تعزیر"ها را به دریا و رودخانه می اندازند و اعتقاد دارند زمانی که آنها بر اثر برخورد با آب متلاشی می شوند، روح امام حسین (ع) به آسمان صعود می کند."

    ولی در کشور خودمان" اصلی ترین مراکز برگزاری این رسم باشکوه و پررمز و راز، عمدتا در شهرها و آبادیهای اطراف کویر مرکز ایران به چشم می خورد. یعنی از جنوب خراسان گرفته تا سمنان، دامغان، خمین، نواحی قم، کاشان، ابیانه، خور و بیابانک، زواره، اردستان، نائین و ...، و در بین این مناطق، بیشترین، گسترده­ترین و شاخص­ترین نخلها در استان یزد، متمرکز می باشد. به گونه­ای که می توان گفت، هیچ آبادی نیست که یک یا چند نخل امام حسین (ع) در آن یافت نشود. "

    مراسم نخل برداری از ویژگیهای منحصر به فرد مراسم محرم و عزاداری در یزد محسوب می شود که با همکاری و همیاری گوناگون اهالی در تمام مراحل مراسم، از کمک مالی و تهیه چوب و دیگر وسایل آن گرفته تا کمک در تزئین و عَلَم کردن آن و حمل آن در روز عاشورا و ... برگزار می گردد. و جالب اینکه دربرخی موارد، زرتشتیان یزد نیز در ساختن نخلها، همیاری و همکاری دارند. آنها حضرت سیدالشهدا (ع) را همسر شهربانوی ایرانی دانسته و نسبت به وی احترام و ارادت خاصی قائل می باشند.

    "در گذشته، مراسم اذین بندی و آماده کردن نخلها برای ایام عزاداری ماه محرم با یک فراخوان، بسیج همگانی اهل محل و یا آبادی صورت می گرفت. رسم سنتی بر این شکل بود که وقتی می خواستند نخلها را برای انجام مراسم محرم و عاشورای حسینی آماده کنند، چند روز پیش از فرارسیدن محرم، آئینهایی برای گردآوری کمکهای گوناگون از مردم انجام می­شد. و مردم نیز از یک تکه ریسمان گرفته تا پارچه­های الوان، چراغ­ها، آئینه­ها، خنجرها، دشنه­ها،پیاله زنگوله­ها، سپرها، و دیگر زیورآلات را برای آذین بندی هرچه باشکوه­تر نخل به میدانهای محل، تحویل می دادند."

    همچنین، در یزد و حوالی آن، رسم بر این بوده و  است که درختانی را وقف می کنند تا در زمان کهنسالی آن، ساقه­هایش صرف مرمت نخل کنند.

    در خصوص ارائه تعریفی جامع و مانع از نخل[1]، باید گفت به دلیل تشابه نخل، حجله، چلچراغ عزا، محفّه[2] و تابوت محدوده معنایی نخل نامشخص می باشد ولی با این وجود، تعاریف مختلفی در معرفی نخل آمده است که در اینجا به برخی از آن اشاره می کنیم:

    مطمئنا، نخل ، در وهله نخست،  برای هر شنونده ای یادآور و تداعی کننده درخت خرما می باشد. "شاید مهم­ترین رواج این نام و رسم، این باشد که در روایات و اعتقادات مردم، پیکر مقدس امام حسین (ع)، بر روی شاخه­های درخت خرما قرار گرفته و به محل دفن حمل شده است"

    هرچند صاحبنظران دیگری همچون دکتر اسلامی ندوشن نخل را بی شباهت به درخت نخل دانسته و  بر این عقیده می باشد که :" با آنکه نخل شباهتی بر درخت نخل خرما ندارد، آن را به نام این درخت می­نامند. شاید به علت آنکه اصلش از جنوب غربی و بین­النهرین است. نخل شباهت بسیاری به درخت سرو دارد و سرو در فرهنگ عامه یعنی جاودانگی و رشادت و زندگی اخروی و آزادگی که یادآور روحیات و خصایص امام حسین (ع) است. همچنین این مراسم بازتابی است از "نقل" حکایت کربلا"

    از تعاریف دیگر اینکه:"نخل، تابوت و یا نخل ماتم آرایشی است که بر تابوت مردگان سازند و درخت خرما "   و "نخل در واقع حجله مانندی است که از چوب می سازند و با انواع شالهای ابریشمی و رنگارنگ و پارچه­های قیمتی و آئینه و چراغ و گل و سبزه و .. می آرایند" و در فرهنگ نظام نخل را اینگونه معرفی می نماید:"نخل، تابوت بزرگ و بلندی است که بر آن خنجر و شمشیر و پارچه های قیمتی و چندین آئینه بسته شده و در روز عاشورا به عنوان تابوت امام حسین (ع) حرکت داده می شود و چون شبیه به درخت خرما ساخته می شود"  

    در کتاب محرم ندوشن، نخل بستن در ندوشن یزد،  اینگونه به تصویر کشیده شده که :"نخل، یک سازه چوبی است که قسمت جلو و عقب آن از قطعات کوچک چوب به شکل نخلی بزرگ و شبکه، شبکه ساخته شده و وسط آن با چوب اسکلت بندی شده است. برای پایه­های آن، چهار قطعه چوب به صورت عمودی در چهار طرف و برای بلند کردن آن چند قطعه چوب به صورت افقی تعبیه شده است. برای بستن آن، تعدادی از خدام حسینیه از صبح هشتم محرم دست به کار می شوند. آنها بر روی پارچه مشکی ودر جلو و عقب آن، خنجر، آیینه­های بزرگ و نیز یک سازه چوبی به شکل سرو در جلو و عقب نصب می کنند. که این کار تا ظهر روز نهم محرم (تاسوعا) ادامه می­یابد." و هر کدام از عناصر به کار برده شده در نخل را نمادی از یک حادثه و متعلق به شخص خاصی در حادثه کربلا دانسته و در توضیح آن می نویسد:

    1-     چوب نخل به عنوان جنازه سید الشهدا (ع)

    2-     سیاه پوش کردن، به عنوان پارچه سیاه روی جنازه

    3-     شمشیر و نیزه­ها به علامت تیر و نیزه­های وارد شده بر بدن امام حسین (ع)

    4-     سرو نخل، به عنوان قد و قامت علی اکبر (ع)

    5-     آینه به عنوان نور وجود مبارک امام حسین (ع)

    6-     علمهایی که بر نخل بسته می­شود به عنوان علمدار امام حسین (ع)

    7-     پارچه­های زینتی که بر نخل می بندند به عنوان حجله حضرت قاسم (ع)

    8-     زنگهایی که قدیم می بستند به عنوان زنگ کاروان امام حسین (ع)

    9-     عزادارانی که نخل را برمی دارند به عنوان تشییع کنندگان

    10-سرطوق بالای نخل به عنوان کاکُل علی اکبر (ع)

    و اما "مراسم نخل بندی و نخل گردانی در یزد که در اصطلاح محلی بدان "نقل" نیز گفته می­شود، بدین صورت است که چند روز پیش از شروع ماه محرم، "باباهای" (خادمان) میدان، شروع به تزئین و آذین بستن نخل می کنند. آذین بندی نخل حداقل یک هفته به طول می انجامد. در طول این مدت، باباهای میدان، زیورآلات و وسایل مربوط به تزئین نخل را از انبار، بیرون آورده و تمام روز را با پاهای برهنه به این امر می پردازند.بستن نخل نیاز به مهارت و سلیقه خاص دارد و خادمان میدان، شیوه­های آن را از پدر و اجداد خود آموخته­اند."

    هرچند امروزه نخلهایی با این وسعت تزئین کمتر دیده می شود و فقط در حد سیاه پوش کردن و تزئینات ساده بسنده میشود. ولی باز، نخل بندی و نخل گردانی، آئینی با شکوه است که با عظمت خاصی در بین یزدیها برگزار می شود.

    "نخلهای بزرگ، پس از تزئین، به چندین تُن وزن می رسد و معمولا برای بلند کردن و حرکت آن نیروی بسیاری لازم است. مثلا نخلهای میدان امیر چخماق[3] (معروف ترین و شاخص­ترین نخل یزد)، میدان امام تفت، میدان مهریز، هر یک به ده­ها نفر نیروی زورمند نیاز دارد. "

    "در روز بلند کردن نخل، ده­ها تن از مردان محل، زیر پایه­های نخل رفته، و آن را با عظمت تمام به حرکت در می­اورند و چون جنازه­ای باشکوه، آن را از میان موج جمعیت عزاداران عبور می دهند. نخل گردانان معمولا با پاهای برهنه، نخل را تا مسیری حمل کرده و یا آن را چندبار دور حسینیه محل می چرخانند."

    در خصوص حمل و گردانیدن نخلها، یکپارچگی و اتحاد خاصی حاکم می باشد که هر بیننده­ای را متحیر و مجذوب می­نماید. و در آن نوعی تقسیم کار ، نظم و قانون وجود دارد که همه عزاداران تابع آن می باشند. در مقاله "جستاری درباره نخل و نخل برداری در یزد" در خصوص تقسیم کار و قوانین آن مطالب جالبی بدین قرار آمده که :"برای برداشتن نخل در آبادیهای مختلف، تقسیم کار جالبی وجود دارد که در برخی محلات این سنت هنوز به دقت انجام می شود. به گونه­ای که بلند کردن هر پایه نخل، مخصوص صنف، طایفه، یا اهل محل خاصی بوده و کسی حق سرپیچی از آن موازین را نداشته و معمولا این حق موروثی بوده است. مثلا در نصرآبادپیشکوه یزد، هنگام برداشتن نخل، هر پایه مخصوص صنف­های نجار، آهنگر، قصاب، دباغ، سرّاج، میرآب و کسان دیگر بوده" و امروزه نیز این رسم تاحدودی در این محله و همچنین میبد و تفت و برخی نقاط دیگر پابرجاست.



    محمود ملکی سورکی ::: چهارشنبه 88/7/15::: ساعت 12:55 عصر
    نظرات دیگران: نظر

      

     سورک من به تو پناه می برم از شر شهر های شلوغ و شهره به پیشرفتی دروغ. به تو پناه می برم از شر صداهای گوش خراش که زائیده ی سنج زنان ماشین های چهارپا و طبل زنان کارخانه های عربده کش است. به تو پناه می برم از شر ذره ذره ذرات معلق آلودگی که در هوای دم می آید و به بازدم نمی رسد. به تو پناه می برم از شر مردهای نامرد و زن های بیشتر شبیه مرد. به تو پناه می برم از غفلت غفلت زدگان و پوجی به روزمرگی گرفتارشدگان. به تو پناه می برم از شر شیطان رانده شده از حریم قدسی ات.

       به تو پناه می برم و تن در وجود سراسر پاکی ات می آلایم. به تو پناه می برم و جان از نفس خوشت می گیرم. به تو پناه می برم و روح در سراپرده ی روح نوازت به ساحل آرامش می رسانم. به تو پناه می برم و عاشقانه در آغوشت می گیرم.

       و اینک اینگونه می سرایمت ای ترانه ی قشنگ من؛

                                                                                                                                                                          

    سورک

                 آشیانه ی محبت و صفا

    سورک

                  نردبان پله پله تا خدا  



    محمود ملکی سورکی ::: چهارشنبه 88/7/15::: ساعت 12:50 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    دوستان و هم ولایتی های عزیز؛ سلام                                            

       با خبر شدیم جمعی از دوستان در تدارک خرید نخلی برای روستا هستند تا زینت بخش مراسم آئینی تاسوعا و عاشورای روستایمان باشد.

    مختصر توضیحی از مراسم نخل برداری؛                                                                                                            

    "نخل" که در لغت فارسی به معنای "تابوت" است در نزد مردم منطقه نمادی از تابوت سیدالشهدا می‌باشد.
    "نخل" وسیله‌ایی چوبی است که دو طرف آن به صورت مشبک، از چوب ساخته شده و بوسیله چوب‌های دیگر به هم مرتبط شده ‌و بر روی چهار تیر چوبی قرار دارد.
    هیات‌های مذهبی در این روز، دو روی نخل را با آیینه تزیین می‌کنند و در بین آئینه‌ها، عکسهای امام ‌راحل، رهبر معظم انقلاب اسلامی و شهدای جنگ تحمیلی را قرار می‌دهند که این کار جلوه خاصی به نخل می‌بخشد.
    هیاتها پس از اینکه بدنه نخل را با پارچه سیاه پوشاندند، شماری شمشیر و خنجر برهنه بر روی پارچه مشکی نصب می‌کنند.
    پس از آماده شدن نخل، یکی از هیات‌های مذهبی وارد حسینیه‌شده و در حالیکه اعضای هیات می‌دوند و با صدای بلند "حسین حسین" می‌گویند به زیر نخل رفته و به اتفاق دیگر عزاداران که از قبل در زیر نخل بودند با فریاد "یا علی" نخل را از جا بلند می‌کنند.
    در این زمان، عزاداران نخل را سه یا پنج مرتبه دور حسینیه می‌گردانند و همزمان صدای طبل، سنج و شیپور در فضای اطراف حسینیه طنین انداز می‌شود.
    آیین "نخل برداری" در این لحظه از چنان هیجان معنوی برخوردار است که باید در صحنه بود و با چشم خود این منظره روحانی را نظاره کرد.
    مردم سوگوار و اعضای هیات‌های مذهبی پس از آنکه نخل را به دور حسینیه گرداندند آن را در جای اولیه خود قرار می‌دهند و در حالیکه به سر و سینه خود می‌زنند فریاد "حسین حسین" آنها از فاصله‌ دور شنیده می‌شود.  

     

                                

       دوستانی که مایلند در این اقدام خیر سهمی هر چند کوچک داشته باشند می توانند با شماره های 09103098232 آقای محمد رضا شفیعی و یا 09134510819 آقای مرتضی شیرخانی تماس بگیرند.



    محمود ملکی سورکی ::: چهارشنبه 88/7/15::: ساعت 12:31 عصر
    نظرات دیگران: نظر

       پاسی از شب گذشته بود. خدمت رئیس شورا رسیدیم. خسته بود و پژمرده از کار روزانه، ولی ما را با آغوش باز پذیرفت. خواستیم تا ما را در جریان کارهای در جریان روستا قرار دهد. از خانه های در حال ساخت روستا شروع کردیم. تعدادشان 14 عدد است و 37 متر زیربنا دارند (البته ناگفته نماند زیربنا از حرف که به عمل رسید تقریباً نصف شد). بانی ساخت این خانه ها کمیته ی امداد امام خمینی(ره) است. خانه ها از یک اتاق، یک حمام و یک آشپزخانه تشکیل شده اند و از استحکام کافی برخوردارند. وصله هایی نو بر لباس مندرس خانه های اکثراً خشتی سورک به نظر می آیند. برای ساخت این خانه ها در ابتدا وامی به مبلغ 5/6 میلیون در نظر گرفته شده است. رئیس شورا این ها را گفت و گفت: قرار است استانداری از محل اعتبارات رهبری یک میلیون دیگر را به این خانه ها اختصاص دهد.

                                                                                          

       از وضعیت گلزار شهدای سورک پرسیدیم. گلزار شهدائی که 15 شهید گلگون کفن را در خود جای داده است و سند افتخار و نماد روستای سورک است. پروژه ی ساخت گلزار جدید شهدا از تابستان 1387 کلید خورد . بانی این ساخت و ساز بنیاد شهید می باشد. بودجه ای که از ابتدا برای این کار تخمین زده شد بودجه ای 150 میلیونی بود. هم اکنون 30 میلیون از این بودجه در حساب دهیاری سورک موجود است و بنیاد شهید قول مساعد را برای اختصاص 90 میلیون به این پروژه داده است.

                                                                 

       از پارک که پرسیدیم رئیس شورا ما را به دهیار روستا ارجاع داد. تنها نکته ای که آقای رئیس اشاره کرد 6 میلیون بودجه  جدیدی بود که به پروژه تزریق شده است. اما از شواهد پیداست که سنگفرش پارک به زودی به پایان خواهد رسید و عملیات خاکریزی فضای سبز آغاز خواهد شد. به هر حال آنچه مبرهن است این است که ساخت و ساز هر سه پروژه ی عمرانی سوسوزنان در جریان است.

                                            

       چای، این ساده ی مصفا، این به جان ایرانی ها بسته، این همراه همیشگی مهمانی ها آماده شد و گلویی تازه کردیم. از سنگ و آهن و سیمان گذشتیم، چای را کنار گذاشتیم و آب را پیش آوردیم. رئیس شورا در آستینش سه خبر آبکی داشت. ایشان این بار تهدید قطع کردن آب را کاملاً جدی می دانست و به انفصال آب خانه هایی که بیش از 15 متر آب ریخته باشند اشاره کرد. ضمانت اجرای این قانون حکمی است که شورای روستا از آب و فاضلاب دارد. پس از یک بار تذکر، شورای روستا در جهت تأمین منافع عموم مردم، انشعاب آب آبزیان (بی ملاحظگان، مسرفان و ...) را قطع خواهد کرد. آقای وطنی در ادامه وعده ی تعویض لوله های اصلی آب آشامیدنی روستا تا دو ماه آینده را دادند و سخن از ایزوگام (و یا آجرفرش) شدن پشت بام منبع آب آشامیدنی راندند.

       از وضعیت خانه ی روحانی سؤال کردیم. ایشان اظهار داشتند علیرغم پیگیری های انجام شده به نتیجه مشخصی نرسیده ایم. جاده ی چالش برانگیز یزد  اصفهان را در پیش رو قرار دادیم. رئیس شورا با قاطعیت خاصی به ما اطمینان می دادند که جاده قطعاً از کنار روستا خواهد گذشت و ما به زحمت سعی می کردیم این قطعیت را به خودمان هم تسری دهیم و بپذیریم.

       خبر دیگر روستا تعویض گنبد حسینیه ی قدیمی و باستانی سورک است. گنبدی که کاشی های جدید آن از اصفهان آمده است. برآورد بودجه ی اولیه ی این پرژه 2 میلیون و هفتصد و پنجاه هزار تومان بوده است. میراث فرهنگی که متصدی این اثر باستانی سورک است 2 میلیون از بودجه را متقبل شده و بقیه ی هزینه ها از سایر منابع تأمین خواهد شد. در ضمن قرار است گنبد حسینیه ی قدیمی سورک همانند حسینیه ی اعظم سورک به نور سبز مزین شود.

                                                               

       آسفالت کوچه ها، معدن شیشه ی سورک، بهینه سازی حمام، صندوق قرض الحسنه ی روستا، ساخت و سازهای روزافزون مردم روستا، مرغداری های جدیداً تأسیس شده، ازدواج های متعدد و میمون جوانان روستا در سال 88، رتبه های قابل قبول کنکوری های سورک و ... سوژه های دیگری بودند که در این گزارش بدان ها پرداخته نشد. در مجموع سورک را می توان روستایی انگاشت که در حال پوست اندازی است و هم اکنون به کارگاه بزرگ سازندگی تبدیل شده است.   

     



    محمود ملکی سورکی ::: پنج شنبه 88/5/29::: ساعت 12:7 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    بازخوانی فرمایشات حضرت امام خمینی (ره)
     
    غلط می‌کنی قانون را قبول نداری قانون تو را قبول ندارد

    خبرگزاری فارس: می‌شود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم. غلط می‌کنی قانون را قبول نداری!قانون تو را قبول ندارد نباید از مردم پذیرفت، از کسی پذیرفت ، ما شورای نگهبان را قبول نداریم. نمی‌توانی قبول نداشته باشی. مردم رای دادند به اینها ، مردم 16 میلیون تقریبا یا یک قدری بیشتر رای دادند به قانون اساسی.


    به گزارش خبرگزاری فارس گزیده‌ای از فرمایشات بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی (ره) درباره تمکین مسئولان ، احزاب و گروه‌ها به قانون و فصل‌الخطاب بودن قانون اساسی و شورای نگهبان به شرح ذیل است:
    * من باز به همه این آقایانی که می‌خواهند نطق کنند و اعلامیه بدهند و نمی‌دانم نامه سرگشاده بفرستند و ازاین مزخرفات، به همه اینها اعلام می‌کنم که برگردید به اسلام، برگردید به قانون ، برگردید به قرآن کریم ،‌ بهانه درست نکنید که اسباب این بشود که شما همه به انزوا کشیده بشوید. من به بسیاری از شما علاقه دارم و میل دارم که همه به قانون عمل کنند و همه در جای خود باشند و چنانچه این‌طور نباشد،‌ مسئله طور دیگر خواهد شد. (صحیفه امام جلد 14 صفحه 415)

    *نمی‌شود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم. غلط می‌کنی قانون را قبول نداری!قانون تو را قبول ندارد نباید از مردم پذیرفت، از کسی پذیرفت ، ما شورای نگهبان را قبول نداریم. نمی‌توانی قبول نداشته باشی. مردم رای دادن به اینها ، مردم 16 میلیون تقریبا یا یک قدری بیشتر رای دادن به قانون اساسی. مردم که به قانون اساسی رای دادند منتظرند که قانون اساسی اجرا بشود؛ هر کس از هرجا صبح بلند می‌شود بگوید من شورای نگهبان را قبول ندارم ،‌ من قانون اساسی را قبول ندارم ،‌من مجلس را قبول ندارم ، من رئیس‌جمهور را قبول ندارم ، من دولت را قبول ندارم. نه ! همه باید مقید به این باشید که قانون را بپذیرید ،‌ ولو برخلاف رای شما باشد. باید بپذیرید، برای این‌که میزان اکثریت است ؛ و تشخیص شورای نگهبان که این مخالف قانون نیست و مخالف اسلام هم نیست ، میزان است که همه باید بپذیریم.
    (صحیفه امام جلد 14 صفحه 378)

    * اگر یک جایی عمل به قانون شد و یک گروهی در خیابان‌ها برضد این عمل بخواهند عرض اندام کنند،‌ این همان معنای دیکتاتوری است که مکرر گفته‌ام قدم به قدم پیش می‌رود،‌ این همان دیکتاتوری است که به هیتلر مبدل می‌شود انسان،‌این همان دیکتاتوری است که به استالین انسان را مبدل می‌کند. اگر قانون در یک کشوری عمل نشود ، کسانی که می‌خواهند قانون را بشکنند اینها دیکتاتورانی هستند که به صورت اسلامی پیش آمده‌اند یا به صورت آزادی و امثال این حرفها. اگر همه این آقایان که ادعای این را می‌کنند که ما طرفدار قوانین هستیم ، این‌ها با هم بنشینند و قانون را باز کنند و تکلیف را از روی قانون همه شان معین کنند و بعد هم ملتزم باشند که اگر قانون برخلاف رای من هم بود من خاضع‌ ام ، اگر بر وفاق هم بود من خاضع‌ام ،دیگر دعوایی پیش نمی‌آید؛ هیاهو پیش نمی‌آید.
    (صحیفه امام جلد 14 صفحه 415)

    * قانون معنایش این است که{ همه} چیزها {را} به حسب قانون اسلامی ، به حسب قانون کشوری که منطبق با قوانین اسلام است ، همه را ،‌وظیفه‌اشان را قانون معین کرده‌. بعد از این که قانون وظیفه را معین کرد ، هر کس بخواهد که برخلاف او عمل بکند، این یک دیکتاتوری است که حالا به صورت مظلومانه پیش آمده است و بعد به صورت قاهرانه پیش خواهد آمد و بعد این کشور را به تباهی خواهد کشید و این کشور وقتی به تباهی کشیده شد و این مردم متفرق و مختلف با هم شدند ، این همان وظیفه ای است که برای ابرقدرتها باید انجام بدهد این آدم انجام داده،‌ ولو خودش نمی فهمد، اگر بفهمد که دیگر مصیبت بالاتر است،‌لکن خودشان ملتفت نیستند.
    (صحیفه امام جلد 14 صفحه 415)



    محمود ملکی سورکی ::: سه شنبه 88/3/26::: ساعت 5:0 عصر
    نظرات دیگران: نظر

                  

     

    شهدا امامزادگان عشقند که مزارشان زیارتگاه اهل یقین است. امام خمینی(ره) 



    محمود ملکی سورکی ::: شنبه 88/3/23::: ساعت 4:21 عصر
    نظرات دیگران: نظر

       سورک، نام روستائی است کوچک در قلب مرکزی ایران و در 140 کیلومتری شهر یزد که از غرب با استان اصفهان، از شرق با شهر ندوشن، از شمال با روستای هفتهر و از شمال غربی با روستای سرو علیا همسایه است. جمعیت ثابت این روستا هم اکنون 309 نفر است در حالی که تا دو سه دهه ی پیش تقریبا 800 نفر جمعیت داشته است.

       از نظر تقسیمات کشوری این روستا جزء شهرستان صدوق و از نظر منابع طبیعی و معادن زیر نظر شهرستان اردکان می باشد. بنیاد شهید این روستا به شهرستان میبد مربوط می شود و شبکه ی استانی سیمای آن اصفهان است !!!؟

       شغل اکثر مردم این روستا دامداری و مرغداری است و کشاورزی این روستا در حد خودمصرفی و یک نوع سرگرمی برای اهالی روستا است. با وجود کمبود آب سفره های زیرزمینی این منطقه، زمین روستا زمین نسبتا حاصلخیزی است و محصولات اندک آن از جمله ( توت، انار، انجیر، بادام، زردآلو و ... ) از کیفیت مطلوبی برخوردار می باشد. آب آشامیدنی این روستا از دو قنات مجزا تأمین می شود. شکیل ترین و عظیم ترین ساختمان های روستا مربوط به حسینیه ی اعظم و حسینیه ی قدیمی سورک می شود. در ارتباط با حسینیه ی قدیمی سورک نکات جالبی وجود دارد. این حسینیه ی دایره ای شکل در دو طبقه بنا شده و یکی از کاربردهای آن برای دفاع از جان و مال مردم در مواجهه با دزدان و خوانین استان فارس بوده است ( روستای سورک در نزدیکی ورزنه و اصفهان قرار دارد ولی مورد هجوم خوانین استان فارس بوده است!). در ارتباط با مکان و شکل ساخت آن نیز روایتی وجود دارد که وجهه و سبقه ی معنوی و مذهبی به آن می بخشد و اکنون نیز بسیاری از اهالی روستا به باطن این حسینیه اعتقاد خاصی دارند. از نظر معماری و زیبائی هنری نیز ظرافت خاصی دارد ( گچ بری ها و طرز بکاررفتن آجر در آن و ...). 

     

       بالاترین افتخار مردم پاک و نجیب این روستا شهدای پاکی است که به اسلام و انقلاب تقدیم کرده اند. در بین 15 شهید سورک از جوان 19 ساله تا مرد 46 ساله به چشم می خورد.

       مردم این روستا مردمی سخت کوش، مذهبی، ورزش دوست، طالب علم و همدل هستند که این روستا را به مثابه ی یک خانواده جلوه می دهند. تعداد پزشک، دندانپزشک، قاضی، معلم و ... برخاسته از این روستا به طور سرانه بالاست و نشان از همت و استعداد این پاک طینتان دارد.

       این روستا دارای 2 حسینیه، 1 مسجد، 2 حمام عمومی، 1 نانوائی، چندین مغازه، دفتر مخابراتی، شرکت تعاونی، دکل موبایل، سیستم فاضلاب شهری و ... می باشد، اما به دلیل عدم وجود شغل های با درآمد ثابت و مقرون به صرفه چهره ای خسته و بی رمق دارد.

       تاریخ این روستا را به 400 سال قبل از تشکیل شهر ندوشن نسبت می دهند. در گذار تاریخ این روستا سکوی پرتاب افراد بسیاری بوده است و هم اکنون می رود که به سمت خاموشی برود.   

       جالب است بدانید در کتاب روزهای محمد علی اسلامی ندوشن که به خاطرات کودکی اش مربوط می شود 5 بار نام سورک قید شده است. در این کتاب به جای نام ندوشن محمد علی اسلامی از نام کبوده استفاد ه کرده است که دلیل آن بر ما پوشیده است. ارتفاع قله ی  کوه سورک که درنزدیکی روستا واقع شده است به 2525 متر می رسد. در دل کوههای اطراف سورک زیره ی معطر و خوش رنگ می روید. در 26 کیلومتری غرب این روستا کاروانسرائی وجود دارد که به دلیل واقع شدن در بیابان خرگوشی به آن قلعه ی خرگوشی می گویند. این کاروانسرا به دوران شاه عباس صفوی مربوط می شود و یکی از 999 کاروانسرائی است که به دستور وی  ساخته شد. در بیابان خرگوشی درختچه هایی می روید که آن را کال می نامند و شیره ی این درختچه ها که به رنگ سفید است اشترک نامیده می شود. اشترک خاصیت داروئی دارد و در صنایع پلاستیک سازی نیز به کار می رود. تمام اشترک این روستا به خارج از کشور صادر می شود.

       روغن حیوانی، ماست، پنیر، کشک و سایر لبنیات این روستا از کیفیتی بی بدیل برخوردار است چرا که با زحمت زیادی به دست می آید و هرچیزی که عرق جبین پشتوانه ی آن باشد ارزشمند است.

    گفتنی ها از این روستا زیاد است و حوصله ی شما خواننده ی جوان امروزی کم. پس بدرود.



    محمود ملکی سورکی ::: پنج شنبه 87/12/1::: ساعت 1:8 عصر
    نظرات دیگران: نظر


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 8
    بازدید دیروز: 12
    کل بازدید :288821

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<
    طوبای طوی
    محمود ملکی سورکی
    باغم تهی است از گل از سبزه از نسیم* سرگرم نقشهای گلستان قالی ام*** من زاده ی کویرم و غمدیده ام ولی* زیباترین ترانه ی سبز بهاری ام

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>فهرست موضوعی یادداشت ها<<

    >>آرشیو شده ها<<
    جمعه ها می آید و ...
    عارفانه 2
    بیماری هلندی
    عارفانه
    قهرمانانی که پهلوانند
    اکبر رضایی
    افشین قطبی
    حسرت همیشگی
    زندگی نامه ی شهید علی شفیعی سورک
    سال نو مبارک
    کدام جناح چپ،کدام جناح راست
    چرا طوبای طوی؟
    قلهه ی خرگوشی به روایت ایرج افشار
    بپذیریم که مشکل فرهنگی هم داریم
    + هزینه ی اصلی انقلاب 57 را نسل سومی ها می پردازند .
    وصیت نامه شهید علی شفیعی سورک
    چرا مرغ از خیابان رد شد ؟
    بهار جاودان
    ببینید اگر خواستید باور نکنید
    سالروز رحلت حضرت امام خمینی ( ره ) بر تمامی م
    برگ و آب
    سورک زیبا
    sourk or soork
    وقتی عشق به سورک همه چیز را از یادم برد....
    وصیت نامه شهید ولی الله شفیعی
    این سه نفر...
    میلاد با سعادت امام علی (ع)مبارک
    مادر وطن مرا ببخش
    مصاحبه با فوتبالیست محجبه دانمارکی
    از سورک مازندران بیشتر بدانیم
    قلعه ی خرگوشی
    فلسفه و توپ گلف
    حکیمانه
    پرسپولیس زلزله
    بدون شرح
    سورک از زاویه ای دیگر
    ارادت خاصه حافظ به مردم یزد
    خشگیاه
    پیر مراد
    از زندگی بیاموزیم
    به چشمانت اعتماد کن
    POSITIVE
    فعالیت های قرآنی استاد شجریان
    هر کس به کسی نازد ما هم به ...
    عاشقان عیدتان مبارک
    چهارده شهر برتر دنیا1
    چهارده شهر برتر دنیا2
    منتظر
    خواهش های یک دانشجو
    سورک ؛ زیبای کویر(عکس از ا.ش.سورک)
    4 درس مهم
    خواجه عبدالله مدرنیته
    کرکری
    اقتصاد نهاد گرایی جدید 1
    اقتصاد نهادگرایی جدید 2
    پپسی کولا در معبد آمون!
    روایت جالب پروفسور مولانا از یک سفر استانی
    جملات تأمل برانگیز
    شیوه ی جدید بالا بردن آمار وبلاگ
    نقشه 25 گنج بزرگ دنیا از زبان امام صادق علیه السلام
    خصوصیات دانشجوهای کشورهای مختلف
    توهین به مسلمانان
    امام خمینی (ره) از کودکی تا رهبری
    یک کاریکاتور دیدنی
    انتقام جالوت
    آنچه سلیمی نمین از جاسبی نگفت!!!
    وقتی اتقلاب سلب مسئولیت می کند.
    سورک سترگ
    بر فراز سرفراز
    سورک برفی
    روستایی که شهر خواهد شد
    انک بالواد المقدس طوی
    رحیم پور ازغدی:می توان آقای احمدی نژاد را ابوذر علی نامید
    عشق مادون فکر ممنوع(به نقل از سایت تبیان)
    طراحی به سبک سورکی
    آنچه داگلاس نورث می گوید
    جاده ابریشم، نمادی از فرهنگ و تمدن ایرانی
    آیا تا به حال به آرم شرکت کوکاکولا توجه کرده اید؟
    سال نیکوی سورکیان
    تهدید جراح سرشناس قلب کشور به دلیل حمایت از دولت نهم
    پای درس یار
    پیش بینی آینده اوباما
    یاد ایام
    دکتر احمد اکبری ؛ الگوی مدیریت ایرانی
    بی بندوباری سیاسی فراتر از بی بند و باری فرهنگی
    آمارهای جالب از پرکاری احمدی نژاد(به نقل از سایت تابناک)
    کامپیوتر مذکر است یا مؤنث
    در مکاشفه گفتند به احمدی نژاد رای بده
    حمایت 211 تن از نمایندگان از نامزدی احمدی نژاد(سایت میزان)
    شبح احمدی نژاد و سرمایه داری!(به نقل از وبلاگ پرسش)
    کاش احمدی نژاد رئیس جمهور نشود!
    داستان یک رئیس جمهور به روایت تصویر (به نقل از سایت راسخون)
    حق با احمدی نژاد بود، مافیا به دنبال بهانه میگشت(وبلاگ محرمانه)
    چمران چه می گفت ...
    کوه سورک یادت باشد نامهربانی کردی

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    طوبای طوی

    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<





    Powered by WebGozar

    اخبار فن آوری اطلاعات و ارتباطات ایران

    حقوق مالکیت معنوی