رئیس بیمارستان افشار یزد گفت: از کانالهای مختلف مرا تهدید کردند که در مورد دولت نهم سخنرانی نکنم اما اعلام میکنم از آنجا که به خدایی بودن کار خود اعتقاد دارم، این تهدیدها برای من کارساز نخواهد بود.
سیدخلیل فروزانیا چهارشنبه شب در جمع 3 هزار نفری مردم مهریز اظهار داشت: بارها در تهدیدهای مختلف به من اعلام شد که حمایت از دولت نهم به ضررتان تمام میشود اما از آنجا که برای حفظ قدرت و سمت، نه نیازی به امکانات مالی دارم و نه نیاز به پست و قدرت، تنها با هدف کمک به حفظ آرامش موجود و تلاش برای کمک به محرومان از دولت نهم حمایت میکنم.
جراح سرشناس قلب کشورمان خطاب به هواداران متعصب بعضی از کاندیداها گفت: مشکلات جدیدی دامن جامعه ما را گرفته است و ما باید از پیشرفت آن جلوگیری کنیم زیرا در مرحله اول خودمان متضرر میشویم.
فروزانیا یادآور شد: بعضیها برای بازگشت به پست و سمت خود عدهای را تحریک میکنند تا به وسیله آنها به مقامشان برسند؛ آنها کسانی هستند که از جامعه حذف شدهاند.
وی با اشاره به اینکه این افراد با شعار تغییر وارد عرصه شدهاند، افزود: با تغییر دو آیتم اقتصادی نمیتوان کشور ما را گلستان کرد.
فروزانیا خطاب به این افراد خاطرنشان کرد: اگر شماها پست و سمتی داشتهاید و هماکنون ندارید باید ثابت کنید که لیاقت در اختیار داشتن آن سمت را دارید، شماها باید تلاش کنید نه اینکه فرد مورد نظر را تخریب کنید و با این ترفند به مقامتان برسید و هرگز نباید با احساسات مردم برای رسیدن به اهداف خود بازی کنید.
رئیس بیمارستان افشار یزد و جراح سرشناس قلب کشور در بخش دیگری از سخنان خود عنوان کرد: ما مورد طمع کشورهای سلطه جوی جهان هستیم و هر بار به بهانههای خاص، مسائل کشور به حاشیه رانده میشود که این مسائل جزئی باعث ایستادن پیشرفت جامعه شده است.
وی گفت: ملت ما زجر جنگ تحمیلی را کشید، مردمانمان تحریمها را تحمل کردند و هماکنون کشور نیازمند آرامش است و در آرامش پیشرفت و سعادت کشور حاصل میشود و دلیل حضور من به عنوان یک ایرانی در این مراسم اعلام نگرانی مردم از حاشیههای بهوجود آمده است و افزودن زجری دیگر بر این مردم کافی است.
وی خاطرنشان کرد: حاشیههای به وجود آمده و تخریبهای صورت گرفته نشان از آن دارد عدهای که منافعشان در خطر افتاده است و پست و سمت دولتی خود را از دست رفته میبینند به خاطر بازگشت منافعشان و به بهانههای متفاوت همچون تغییر یا دلسوزی به حال مردم عدهای را اجیر کرده و فریاد بیعدالتی در جامعه سر میدهند.
شهروند نمونه استان یزد گفت: من و مستضعفان و روشنفکران جامعه بر این عقیده هستیم که مجموعه دولت نهم به ویژه رئیس دولت نهم در این انتخابات مظلوم واقع شدهاند.
وی تاکید کرد: انسانی که برای خدمت به مردم و مظلومان جامعهاش لباس خادمی میپوشد باید مورد حمایت افراد قرار گیرد نه تخریب و تهدید.
فروزانیا افزود: رئیس جمهوری آمد و چهار سال به هممیهنانش خدمت کرد و آیا اکنون رواست که زحمات مثبت بیشمارش را نادیده بنگریم و فقط به او توهین و وی را مورد اتهام قرار دهیم.
جراح سرشناس قلب کشور خطاب به همشهریانش گفت: نباید به حرف کسانی گوش فرا دهیم که همواره تمام خدمات دولت نهم را بد جلوه میدهند و میگویند اگر ما بیاییم اینگونه عمل می کنیم و ایران را گلستان خواهیم کرد.
وی تاکید کرد: مگر کشورداری به همین راحتی است، مگر اداره کشور با شعار و وعده عملی می شود، آنها ابتدا باید ثابت کنند که توان اداره جامعه را دارند بعد شروع به دادن وعدههای دروغین همچون تغییر دهند.
وی افزود: زمان شعار دادن در این جامعه گذشته است و مردم با منطق و دلیل سخنانتان را باور میکنند نه با به راه انداختن کاروان تبلیغاتی و یا حاشیههای بیمورد و تخریب.
در ابتدای سخنرانی دکتر سید خلیل فروزانیا عدهای به طرفداری میرحسین موسوی خواستار برهم زده جو سخنرانی شدند که توسط مردم اختشاش آنها سرکوب شد.
شهرستان مهریز در 30 کیلومتری جنوب استان یزد واقع شده است.
به نقل از وبلاگ نامه ی تو
در طول چهار سال گذشته، یکی از انتقاداتی که یاران دکتر احمدی نژاد به او داشتند، این بود که چرا دکتر احمدی نژاد پاسخ دروغهایی را که علیه دولت منتشر میشود را نمیدهد؟
دکتر احمدی نژاد هر روز حجم انبوه مطالب کذب علیه دولت را دریافت میکند، لبخندی میزند زیر لب ذکری میگوید و به کار مشعول میشود. گاهی خبری در نهایت بیانصافی است، دکتر آشکارا درهممیرود، اما از نماز که باز میگردد باز همان دکتر همیشگی است. آرام و مطمئن و جدی در انجام امور دولت. در پاسخ به این سؤال که «چرا به دروغها و تهمتها پاسخ نمیدهید؟» دکتر فقط یک پاسخ دارد:«اکنون موقع کار است، مردم به ما اعتماد کردهاند که برایشان کار کنیم، نه اینکه وارد دعوا شویم.» گاهی نیز به برخی یاران نزدیک میگفت:«مبادا گول بخورید و وارد مناقشات شوید، آنها همین را میخواهند، میخواهند خدمات ما را متوقف کنند. ما نباید بازی بخوریم. مافیا به دنیال بهانه میگردد.»
چهار سال ریاست جمهوری دکتر احمدی نژاد به پایان نزدیک شد، رقابت انتخابات دهم آغاز گشت و دکتر وقتی دید دروغها و تهمتها با سازماندهی خاصی به اوج خود رسیده است و حق مردم در حال ضایع شدن است، واکنش نشان داد. بلافاصله حجم دروغ و تهمت و افترا چند برابر گشت. شبهههای پاسخ داده شده را مجدداً در شمارگان بالا نشر دادند. اتهامات جدید، جنگ روانی ناجوانمردانه، تولید سیدی ویژهی ترور شخصیت و تکرار فراوان تهمتهای ناروا در برنامه زندهی تلویزیونی و پخش کژنامههای شبهه افکن در میان مردم، بخش کوچکی از اقدامات مافیا برای تخطئهی عدالت و خدمترسانی است. همهی اینها با هزینهی میلیاردی به وقوع میپیوندد که از مختصات مافیاست.
اقدام مهمرتر و تعجب برانگیزتر زمینه سازی برای اغتشاشات خیابانی و تحمیل هزینهی ناامنی به نظام برای بقای مافیای ثروت و قدرت است. اگز چه پشت پردهی این تحرکات نابخردانه، افرادی با سابقهی انقلابی قرار دارند و بعضاً عنوان همراهی با حضرت امام (ره) را یدک میکشند، اما مرامشان نشان میدهد که با اندیشه بلند حضرت امام خمینی(ره) و مصالح نظام مقدس جمهوری اسلامی سرناسازگاری دارند.
آخرین موردی که قائلهی شیخ مطرود امام را تداعی میکند، نامهای است که حجةالاسلام رفسنجانی خطاب به رهبر معظم انقلاب نوشته است. رفسنجانی در این نامه چند نکته را پیگیری کرده است:
1- سیاه نمایی سخنان و اقدامات خادم جمهور، دکتر محمود احمدی نژاد.
2- مظلوم نمایی و چسباندن خود و اطرافیانش به حضرت امام (ره) و رهبر معظم انقلاب و مساوی دانستن شأن خود با نظام جمهوری اسلامی ایران.
3- القای خشونت و تظاهرات علیه نظام به مردم کوچه و بازار.
4- تهدید رهبر معظم انقلاب به ایجاد بلوا به امید تصمیم سازی رهبر معظم انقلاب به نفع مافیا.
5- دادن چراغ سبز به منافقین و دشمنان.
و ... .
هاشمی رفسنجانی در این نامه آورده است:«بیشک بخشی از مردم و احزاب و جریانها این وضع را بیش از این برنمیتابند. و آتش فشانهایی که از درون سینههای سوزان تعذیه میشوند در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونههای آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدانها، خیابانها و دانشگاهها مشاهده میکنیم.»
هاشمی در ادامه با چاشنی تهدید، ورود رهبری را به این ماجرا ضروری دانسته است و در پایان به جای اینکه خود را مطیع ولایت بداند، عنوان «دوست، همراه و همسنگر دیروز، امروز و فردایتان» را به خود داده است.
آری حق با دکتر احمدی نژاد بود. مافیا برای اعمال کثیف خود حد و مرز نمیشناسد و اگر موجودیت خود را در خطر ببیند تمام هنجارها و قواعد بازی را برهم میزند و از تهدید رهبر معظم انقلاب هم ابا ندارد. از چهار سال پیش که مافیا احساس کرد مردی از جنس مردم وارد منطقهی ممنوعه شد، تخریب و هجمه را آغاز کرد و در پی بهانه بود و اکنون به خیال خود بهانهای برای تسویه حساب به دست آورده است. آری حق با دکتر بود، مافیا به دنبال بهانه میگشت.
و از بچه مذهبی های محل،
میشد حدس زد که اعتقادات دینی محکمی دارد.
با رتبه خوبی وارد دانشگاه شد.
عضو فعال انجمن اسلامی و با بچه های آنجا حسابی دم خور بود
کم کم با امام آشنا و علاقه مند و شیفته او گردید.
، " انقلاب تازه پیروز شده بود."
خبر رسید که از جنوب و غرب به کشور حمله شده است.
با دوستانش به جنگ رفت.
دوستانی که بعضی از اونها دیگر در عالم خاکی نیستند.
جنگ تمام شد.
دولت به او پیشنهاد استانداری تازه تاسیس اردبیل را داد. از فرمانداری ماکو به اردبیل آمد.
مدتی بعد شورای شهر دوم به دنبال یک شهردار مناسب و کارشناس برای تهران بود. پیشنهاد مسولیت شهر را به او دادند. او هم پذیرفت.
چند سال دیگر نیز گذشت...
تا اینکه سرانجام در یک روز ساده که شهردار در حال استراحت بود.
سحر گاه از خواب بیدار شد.
شهردار صبحانه اش را خورد.
کفشهای بنددارش را پوشید تا راهی مسجد شود.
جمعیت زیادی درب مسجد جمع شده بودند. و یک صدا می گفتند: شهردار مردمی ما رئیس جمهور ماست.
او مثل همیشه با روی خوش جواب داد.
گفت زود است هنوز صبح نشده.
چند روز بعد ثبت نام کرد.
رقابت شروع شد ، حریفان قدر و انتخابات داغ داغ .
نام او در حلقه فرضی نبود.
در مرحله اول کمتر نگاهی به سمت او رفت.
ولی او محکم و جدی آمده بود.
شعار خوبی انتخاب کرده بود.
گفتمان عدالت طلبی کاملا فراموش شده بود.
فضای فرهنگی نیاز به هوای تازه داشت.
بعد از موفقیت در مرحله اول، بعضی ها تازه فهمیدند حضور او جدی است و اتفاقا تصمیم قطعی برای ماندن دارد.
با اینکه دیر آمده بود ولی خیلی زود او را شناختند.
مردم از سادگی او لذت می بردند و سادگی و صداقت وی در دل آنها نشسته بود.
ابراز احساسات و لبخند او را هم دوست داشتند.
رقابت تنگاتنگ و فشرده شده بود.
بعضی ها شمشیر را از همان ابتدا از رو بستند و تهمت و تخریب علیه او را با غلظت زیاد شروع کردند.
موج حملات به سویش سرازیر شد.
ولی در آنسو و در میان مردم، گاهی هجوم احساسات پاک آنها، کار را برای وی سخت می کرد.
در همه حال،
و در همه جا از خدا کمک می خواست.
، گام دوم را هم با موفقیت برداشت.
مسیر راه برایش مشخص بود.
بند کفشهایش را محکم تر بست.
دوباره از خدا کمک خواست تا در این راه یاری اش کند.
از امام عصر مدد جست.
و از محبوبیتی که بین مردم کوچه و بازار داشت.
و سادگی اش که به دلها می نشست.
البته در این راه دعای معلم اولش هم موثر بود.
توانایی های خودش هم به کمکش آمدند.
تیمش را انتخاب کرد.
تا گامهایش را محکم تر بردارد.
بعضی گروههای داخل دایره قدرت، هنوز او را غریبه می دانستند.
با او نامهربانی شد و از تخریبش چیزی کم نگذاشتند.
از دست آنها به خدا پناه برد.
عده ای پر ادعا عکسش را آتش زدند اما بر خلاف مدعیان برنیاشفت و با آرامش جواب داد.
این همه عجله و زیاده روی در تخریب یک رئیس جمهور ؟!!
نیت کرد تا راه امام و رهبری را ادامه دهد.
بعدها او توانست شاخ بعضی ها را در نیویورک بشکند.
او در گل زدن به دروازه حریف و استفاده از فرصتهای طلایی تبحر خاصی داشت.
،سوگند خورده بود برای دفاع از حق ملت ذره ای کوتاه نیاید.
از آسمان تمام شهرها گذر کرد.
به دیدن مردم شهرها رفت و مردم هم به استقبالش آمدند.
با زبان خودشان با آنها صحبت کرد.
گاهی بلوچ
گاهی مانند یک لرستانی غیور
گاهی یک روستایی شاد
گاهی یک عرب خوزستانی
گاهی یک رفتگر شهرداری
گاهی ترکمن
پاستور را خانه اول خود کرد.
و ملت را در تنهایی خود شریک کرد.
شیوخ کوچک منطقه را مسحور قدرت خویش کرد.
روی اقیانوس پلی به اون طرف آب زد.
، بعضی عملکردهایش جای انتقاد داشت.
ولی بعضی خودی ها نامهربانی کرده و مدام در کارش کارشکنی می کردند.
و بعضی غریبه ها حتی تا به قصد ربودن و ترور وی نیز پیش رفتند.
اما کفشهای آهنینش را همه جا به پا داشت.
افکار بلندی برای ایران در سر داشته و دارد
در نگاه خسته اش دلسوزی برای ایران موج می زد.
وچه زود گرد پیری بر چهره اش نشست.
ولی خدا در همه حال با متقین و صبر پیشگان است.
به امید ظهور آقا
وقتی تبانی قدرت؛
.......
وقتی مافیای مطبوعات؛
.........
نمی گذارند خادم ملت تلاش های شبانه روزی اش را به نتیجه برساند، شاید این برای مردم کم هزینه تر باشد که احمدی نژاد رئیس جمهور نشود!
آنچه می خوانید گفتگوی مکتوب رجانیوز با دکتر اکبر جباری، استاد فلسفه و عرفان نظری و شاگرد مرحوم عباس معارف است. وی در این گفتگو مهمترین مشخصه دکتر احمدینژاد را مبارزه با سرمایهداری دانسته و دلایل همسویی روشنفکران و خوانندگان پاپ با مهدی کروبی را بررسی کرده است.
به عنوان سؤال اول، مقوله انتخابات را چطور ارزیابی میکنید؟
عرصهی انتخابات، عرصهی ظهور است. ناپیداها و ناگفتههایی که تنها در فضای انتخابات مجالی برای ظهور مییابند. البته این ظهورات همواره اصیل نیست. گاه در کسوت فریب و گاه در خلعت بلاهت میتوان این ناپیداها را دید. آنچه اصالت دارد، این ظهور است. اگر پیش از این، «فریب» و «بلاهت» در قامت تنگ حزبی و سیاسی رخ نمایی میکرد، در عرصهی انتخابات شاهد شعبدهایی میشویم که به دلیل ناهمگونی با فضای پیش از انتخابات غیر قابل فهم و تفسیر مینماید. (مانند حمایت منورالفکران لائیک از یک روحانی و حمایت سرمایه داران و احزاب سیاسی لیبرال از یک چپِ شرمگین) اما این غیرقابل فهم بودن و تفسیر ناپذیری، چیزی نیست مگر ظهور یک تنِ لخت و عریان. و چون دیدن عریانی و لختی کمی نامتعارف مینماید، لذا تفسیر ناپذیر جلوه میکند. هیچ امر دشواری وجود ندارد. هیچ واقعهی مهمی رخ نداده است. همه چیز آنچنان است که هست. تنها لختی و عریانی ما را دچار حیرت کرده است.
با این حساب انتخابات اخیر عرصهی ظهور چه چیزهایی است؟ یا مسائلی که پیشتر پوشیده بود و اکنون هویدا شده چیست؟
سه کاندیدا درمقابل رئیس جمهور فعلی که او نیز کاندیدا است، صف آرایی کردهاند. هر 3 کاندیدا، بهرغم وجوه افتراقشان با یکدیگر، در حذف و انهدام رئیس جمهور کنونی متفقالقولند. اینان، احمدینژاد را چون «شبحی» میدانند که باید از دست وی خلاصی یابند. اما بهراستی این شبح کیست؟
پیش از آنکه بخواهیم یک شبح را بشناسیم، باید بدانیم چگونه یک شبح دیده میشود؟ آیا اشباح را میتوان به دید آورد؟ شبح چیزی است که هم هست و هم نیست. هم به دید میآید و هم از دیده پنهان میشود. این رویه و مشی دوگانه اشباح هم ناظران را به سردرگمی وا میدارد و هم غافلان از او را به خواب غفلت میکشاند. رقیبان احمدینژاد او را چون شبح دیدهاند. آنها به دنبال مفرّی هستند تا از سایهی این شبح خارج شوند. پس تمنّای ناظران شبح چیزی جز غفلت نیست. کسانی که شبح دیدهاند، جز «نا-دیدن» و غفلت راهی ندارند. «نا-دیدن» چیزی غیراز «ندیدن» است. «نا-دیدن»، دیدنی با تأخیر است. شبح روزی دیده خواهد شد، باید کاری کرد که این دیدن به تأخیر افتد. باید کاری کرد تا شبح هم اینک دیده نشود. باید با طرح غلط مسأله این «نا-دیدن» را عملی کرد و اینگونه از دست شبح خلاص شد.
اما این «نادیدن» صرفاً «نا-دیدن» باقی خواهد ماند. و هرگز توان حذف شبح را نخواهد داشت. شبح همواره برای این ناظران چونان شبح خواهد ماند و «نا-دیدن» مشی رقیبان خواهد بود تا به آرامی در جمع غافلان شبح بخزند.
خزیدن به وادی غفلت «نا-دیدن» در انتخابات اخیر، مشی عریانی و آشکارگی رقیبان است. حمایت برخی منورالفکران از حجه الاسلام کروبی، (در عین ناباوری) از یکسو، و تأویل متن بیمعنا و مهمل میرحسین موسوی توسط جریانهای سیاسی لیبرال و سرمایهداران اقتصادی از سوی دیگر، همان آشگارگی و عریانی است که دلالت به آن «نا-دیدن» دارد. «نا-دیدن» شبح در طرح غلط مسأله خود را عیان میکند.
مسألهی رقیبان این شبح آنچنان که مینمایند، مسألهی دمکراسی نیست. مسألهی سرمایهداری است. درد پنهان رقیبان و وحشت این شبح زدگان، فروپاشی سرمایهداری در ایران است. اگر این شبح 4 سال دیگر بر سر قدرت باقی بماند، شاید دیگر اثری از سرمایهداری باقی نماند. 16 سال برای تثبیت سرمایهداری در ایران گویا زمان چندان کافی نبود که 4 سال دولت احمدینژاد توانست پایههای توخالی و پوسیدهی آنرا بلرزاند.
شاید تنها در چارچوب این پاردایم (و شاید ضد پاردایم) بتوان این مشی مضحک و ریاکارانهی موجود در صفبندی سیاسی اخیر را فهم نمود. حمایت منورالفکران لائیک از یک روحانی، و قرائت بیبنیاد مؤولان سیاسی و اقتصادی سرمایهدار از یک چپ شرمنده، شعبدهای است که نشان از این مضحکه و ریاکاری دارد که دامن 2 گروه سیاستمدار و منورالفکر را همزمان گرفته است. سیاسیّون و منورالفکران 2 گروهی که در این شعبده هست و نیست خود را در «نا-دیدن» این شبح یافتهاند.
در این شعبده دیگر مهم نیست که احمدینژاد پیروز اتنخابات خواهد بود یا نه، بل آنچه مهم است شبحی است که حیات بیبنیاد و سست سیاستورزان کهنه کار و منورالفکران همواره عقب مانده را تهدید میکند.
احمدینژاد همواره چونان شبحی برای این رقیبان خواهد بود. شبحی که توانست یک شبه خواب خوش سرمایهداری رقیبان را پریشان سازد. رقیبانی که برغم اختلافاتشان، رویای واحدی داشتند. سرمایهداری در ایران با شبح احمدینژاد چه خواهد کرد. آیا جز این «نا-دیدن» راه دیگری دارد؟
از این همه میتوان به عریانیهای دیگری نیز رسید. همسخنی سرمایهداری و منورالفکری نشان میدهد که چگونه این قوم پتیاره در ایران، همواره جاده صافکن سرمایهداری بوده است، چراکه منورالفکری ایرانی، چیزی جز ابزار سرمایه داری نبوده است.
حضور جریانهای سیاسی و مرزبندیهای جدید را درون این چارچوب چگونه میتوان تفسیر کرد؟
همانطور که گفتم، انتخابات اخیر مرز بندیهای سیاسی را شفاف کرده است. حقایقی در این مرزبندی جدید آشکار شده است. هر کسی نوع خود را یافته است و تفاوتهای ظاهری در اشتراکات باطنی به وحدت رسیده است. اگر تا چند ماه پیش تصور حامیان نوستالوژیک میرحسین، مسبب اصلی سکوت ممتد او و خانه نشینی او را آقای هاشمی میدانستند، امروز آن دشمنی بدل به دوستی شده است.
به نظر شما حمایت آقای هاشمی از آقای موسوی را چگونه باید تفسیر کرد؟
اگر از ظواهر عبور کنیم، به راحتی میتوانیم وحدت را فهم کنیم. میرحسین سکوت کرده بود برای آنکه حرفی برای گفتن نداشت. میرحسین لوح نانوشتهای بود که در طول 16 سال دولتین هاشمی- خاتمی نوشته شد. اساساً اگر هم تقابلی میان موسوی و هاشمی وجود داشت، این تقابل از جنس تقابل یک متن با یک صفحهی خالی بود. متن میرحسین پس از نخست وزیری نوشته شد. هویت موسوی را دیگران نوشتهاند. مرحسین آیینهای است که هاشمی خود را در او مییابد. آیینه هیچ صورتی ندارد مگر آن صورتی که در برابر او ایستاده است. اگر تقابل هاشمی با موسوی مانند تقابل آیینه و فرد ایستاده در برابر آیینه باشد ، آنگاه میتوانیم پی به معنای این حمایت ببریم.
حمایت جریان روشنفکری از آقای کروبی را چگونه تحلیل میکنید؟
منورالفکران ایران هیچگاه فضای رعب و وحشت زمان آقای هاشمی را از یاد نخواهند برد. گرچه در سطح ناخودآگاه و باطنشان وحدتی میان اندیشههای منورالفکری و هاشمی وجود دارد، اما در سطح خودآگاه و ظاهر، اختلافاتشان منجر به تصمیم گیری میشود. نفرت جریان منورالفکری در سطح خودآگاه از فضای فرهنگی بسته در زمان آقای هاشمی منجر به شکافی میشود که هیچگاه در سطح ظاهر نمیتوان تصور نمود که آقای عبدالکریم سروش روزی با آقای هاشمی و موسوی همسخن شود. اینان باید همواره اختلافات ظاهری خود را حفظ کنند.
منورالفکری ایران یکبار دیگر ماهیت مبتذل خود را آشکار میکند. این اتفاقی نیست که هم خواننده مبتذلی مانند «ساسی مانکن» از کروبی دفاع کند و هم منورالفکری مانند عبدالکریم سروش و بابک احمدی. گویا هم «ساسی مانکن» و هم منورالفکران به صرافت طبع دریافتهاند که حمایت از کروبی، حمایت از یک هویت واحد است. البته منورالفکری به خوبی بر این نکته واقف است که هرگونه تغییر و تحول عمیق در جامعه ولو در جهت سرمایهداری و لیبرالیسم باید از رهگذر روحانیت انجام پذیرد. اگر قرار باشد لیبرالیسم در ایران حاکم شود، اگر قرار باشد ریشهی روحانیت در ایران زده شود، این امر باید به دست یک روحانی انجام پذیرد. منورالفکری پی به اهمیت نقش روحانیت در تاریخ این سرزمین برده است.
به نظر شما چرا جریان اصلاحات نتوانست بین کروبی و موسوی به وحدت برسد؟
ببینید اصلاحات در ایران یک «وانموده» بود. «وانموده» را دقیقاً معادل «simulacrum» به معنای بودریایی میدانم. وانموده غیر از تظاهر است. میگویند اصلاحات دغدغهی آزادی داشت نه عدالت! اما من بر این باورم که ایشان حتی دغدغهی آزادی هم نداشتند. البته آزادی خواهی اصلاح طلبان از جنس تظاهر هم نبود، بلکه «وانمودگی» بود که باید تفاوت این دو را به دقت ملاحظه کنیم.
وقتی کسی بیمار نباشد و خود را به مریضی بزند، و به اصطلاح «تمارض» نماید، علمی وجود دارد به نام پزشکی که میتواند این تمارض را تشخیص دهد و حقیقت را آشکار سازد. اما اگر کسی بیمار نباشد و خود را به بیماری بزند و در عین حال علائمی از آن بیماری را در خود «تولید» کند دیگر کدام علو میتوان مرز دروغ و حقیقت را کشف کند؟ اینجا آنچه اتفاق افتاده دیگر نه «تظاهر» بلکه «وانمودگی» است. یک وانموده مرز حقیقت و دروغ را پنهان میکند. برای همین است که بودریار میگوید: «وانموده هرگز آن چیزی نیست که حقیقت را پنهان میدارد- وانموده حقیقتی است که عدم حقیقت را پنهان میدارد. وانموده حقیقی است»
اصلاح طلبان نه «تظاهر» به آزادی بلکه «وانمود» به آزادی میکردند. از همین رو اگر امروز هم از زبان میرحسین دم از عدالت بزنند این دم زدن نیز «وانمودن» به عدالت است. لذا اساساً نمیتوان اصلاح طلبی را درون پارادایم «آزادی- عدالت» معنا کرد. تنها پارادایم قابل فبول برای فهم اصلاحات پارادایم «وانمودگی» است. اصلاح طلبی در ایران رونوشتی از سرگذشت غمناک و در عین حال «کمیک» منورالفکری بود. اصلاح طلبان در «وانمودگی» خود نه هرگز از بین خواهند رفت و نه در تعیین مقدّرات این مرز و بوم نقش ایفا خواهند کرد. اصلاحات به مثابه یک وانموده باقی خواهد ماند تا بستری باشد برای حیات وانمودهی منورالفکری کمیک – تراژیک ایران.
این هجمهی شدید کاندیداها علیه آقای احمدینژاد را چگونه تفسیر میکنید؟
جباری: کاملاً طبیعی و قابل پیشبینی بود. پس از 2 دهه حاکمیت سرمایهداری و سرمایه سالاری در ایران، فردی متفاوت با قدرتمندان و سیاستمداران، از بستر مردم و با ادبیاتی مردمی وارد عرصهی قدرت شده است. آنچه را که مخافان با عنوان مذموم «پوپولیست» یاد میکنند، برای احمدینژاد یک نقطهی اتکا و با اهمیت است. اگر پوپولیسم به معنای مردمی بودن است این نه تنها مذموم نبود بلکه، بسیار ممدوح و قابل ستایش است.
شاید تصور شود که من آقای احمدینژاد را به طور مطلق تأیید میکنم، البته هیچ انسانی را نمیتوان بطور مطلق تأیید کرد مگر انسان کامل. بلکه میخواهم در باب وضعیتی سخن بگویم که امروز در این هجمهها خودنمایی میکند. در هیچ دورهای ما به این اندازه شاهد حمله به یک رئیس جمهور نبودیم. حجم پیامکهایی که علیه احمدینژاد ساخته میشد و بهطور گسترده در بین مردم پخش میشد. مجلس به اصطلاح «اصولگرا» چگونه طرحهای دولت را منتفی میساخت. طرح تحول اقتصادی احمدینژاد چگونه توسط مجلس مسخ شد و سپس به کناری گذاشته شد. مجمع تشخیص مصلحت نظام از یکسو، قوهی قضاییه از سوی دیگر و گروههای فشار و جریانهای ذینفوذ همگی در مخالفت با احمدینژاد همسخن بودند و از هیچ فرصتی برای تخریب نگذشتند. وقتی رئیس جمهور در اروپا در حال سخنرانی بر علیه نژاد پرستی است، قوه قضاییه خبر از دستگیری یک خبرنگار زن آمریکایی میدهد تا توجه جهانیان را به مسأله حقوق بشر در ایران جلب کند. در چنین شرایطی هر کودک نابالغ هم میداند که اعلام چنین اخباری آنهم در چنین شرایطی جز تخریب رئیس جمهور آن کشور نیست.
به هر حال حجم وسیع مخالفان احمدینژاد این تصور را ایجاد میکند که او در اشتباه است و دیگران محقاند. آیا اکثریت نمیتواند محق باشد؟
اول آنکه این اکثریتی که شما میگویید، اکثریت جریانهای سیاسی هستند. نه اکثریت مردم. اکثریت مردم پای صندوقها نظرشان را اعلام خواهند کرد. دوم اینکه اگر مردم از این جریانهای سیاسی دل خوشی داشتند، بار دیگر به جانب آنها اقبال نشان میدادند. چرا آقای خاتمی نیامد. حال آنکه ایشان بطور جدی قصد حضور داشت؟ بنده عرض میکنم که عدم حضور ایشان در انتخابات و پنهان شدن در پس آقای موسوی، هرگز به خاطر حمایت از موسوی نبود. بلکه ایشان صدای «نه» ملت را شنید و فرار را بر قرار ترجیح داد. آمار و نظرسنجیها امری نبود که آقای خاتمی بخواهد از کنارشان بیتفاوت عبور کند. کاملاً مطلع بودند که مردم به او «نه» خواهند گفت. احمدینژاد برای مردم چیزی از جنس خودشان است. او اگر به دلیل کارشکنیها و اخلال مخالفان، نتواند در بهبود اقتصاد کشور توفیقی یابد، با اینحال مردم تفکر اقتصادی او را میپسندند.
باید صریحاً بگویم دعوای مخالفان احمدینژاد با او نه بر سر دمکراسی و آزادی بلکه بر سر سرمایهداری و اقتصاد است. احمدینژاد نه در واردات «چای» دستی دارد. نه بنگاههای اقتصادی از او حمایت میکنند، نه حزب یا کارخانهای دارد که «اعتماد» جریانها را به خود جلب کند. مخالفان احمدینژاد را خطری برای منافع اقتصادی خود میبینند. امیدوارم احمدینژاد پس از انتخابات برخی از حقایق پس پرده درباب وضعیت اقتصادی برخی رجال را افشا کند. رجالی که طعم شیرین دنیا را چشیدهاند و فساد تا مغز استخوانشان رخنه کرده است.
با این وصف نتیجهی انتخابات را چگونه میبینید؟
هیچ اهمیتی ندارد. گرچه معتقدم بسیاری از حامیان میرحسین در نهایت به احمدینژاد روی خواهند آورد و به او رأی خواهند داد. چراکه به نظرم میرحسین امروزه کمی بدل به «مد» شده است. هرکسی که با ادا و اطوار اصلاح طلبان آشنا باشد پی به پوچی این روبانهای سبز خواهد برد. معتقدم اندیشه بر «مد» غلبه خواهد کرد. ولی با اینحال نتیجه هرچه باشد یک حقیقت را نمیتوان نادیده گرفت و آن اینکه به هرحال احمدینژاد چونان شبحی بر سر سرمایهداری خواهد ایستاد تا خواب خوش از چشمان این زالوصفتان بگیرد.
به قلم : علی عرب زاده
211 تن از نمایندگان مجلس با اشاره به ویژگیهای معرفتی، شخصیتی، مدیریتی و ارزشمداری محمود احمدینژاد از نامزدی وی برای انتخابات ریاست جمهوری دهم اعلام حمایت کردند. این نمایندگان اعلام حمایت خود را در 14 محور از احمدینژاد اعلام کردند. متن کامل این بیانیه که از سوی علیاصغر زارعی، عضو فراکسیون انقلاب اسلامی در اختیار نمایندگان قرار گرفت به این شرح است: در آستانه دهه پیشرفت و عدالت و در گذار از شرایط خاص جهانی و نقش مؤثر جمهوری اسلامی ایران در معادلات جهانی و نیز ضرورت احیاء «گفتمان امام و انقلاب» انتخاب کاندیدایی که بتواند پاسدار عزت و اقتدار کشور در عرصه بینالمللی و در عین حال خادم مردم ایران بر اساس عدالت محوری، مهرورزی، تعالی و پیشرفت باشد، لازم مینماید. ما نمایندگان مردم شریف ایران اسلامی نظر به ویژگیهای معرفتی، شخصیتی، مدیریتی و ارزشمداری برادر ارجمند جناب آقای دکتر احمدینژاد و تحقیق و مداقه در تجربههای چهارساله مدیریت ایشان و به دلایل ذیل: 1- مردمداری و مردمی بودن دولت که در قالب سفرهای گسترده استانی شکل گرفت و باعث دلبستگی عمیق مردم به نظام، توجه دولت به مشکلات عدیده مناطق محروم و استحکام پیوند دولت - مردم شد. 2- ارجاع دلپذیر به شعارهای ناب انقلاب و احیاء گفتمان امام و ارزشهای ناب انقلاب که بارها مورد تحسین مقام معظم رهبری نیز قرار گرفته و فصلی با شکوه از اقدامات دولت نهم است. 3- سادهزیستی و پاکدستی دکتر احمدینژاد که الگویی برای نظام مدیریت کشور و مبنای اصلاح پارهای کژتابیها و نارساییها در بدنه حاکمیت شد. 4- تلاش شایان برای تحقیق دولت اسلامی در آستانه دهه چهارم از حیات نظام مقدس اسلامی بر پایه چهار رکن اساسی عدالت گستری، مهرورزی، خدمتگزاری و تعالی و پیشرفت. 5- حمایت از مسلمانان مظلوم جهان و اتخاذ مواضع شجاعانه در برابر قدرتهای زورگو، نفی نظام سلطه، اعاده عزت ملی، رسایی و شفافیت در اغراض و اهداف جمهوری اسلامی و نمایش الگوی اراده معطوف به تحقق جامعه اسلامی. 6- دفاع جانانه از حقوق هستهای کشور که قوام عزت، استقلال و اقتدار کشور منتج از آن بود و گام گذاردن در مسیر تعالی و پیشرفت با اتکا به خودباوری و اجتناب از خودباختگی و غرب شیفتگی و ملاحظات بیدلیل و واهمههای بینشان. 7- سعه صدر و آستانه تحمل تحسین برانگیز و سختکوشی به رغم حجم هجمهها و فزونی حیرتآور انواع تخریبها و بیانصافیها. 8- اهتمام دولت بر مشی علوی، دلبستگی کامل به ارزشها، ولایتپذیری و برجستهسازی هویت اسلامی و اهتمام در خدمت و تمسک به اصول انقلاب در قول و شعار و عمل. 9- اقدام به اجرای طرحهای اساسی و بنبادین در کشور که باعث سهیم شدن عموم از داراییها و امکانات کشور است و تداوم این دولت ساعی برای انجام رساندن آنها لازم مینماید. 10- جهش محسوس و ماندگار در امور فرهنگی و توجه به دیدگاه و مطالبات فرهنگیان و صاحبان فکر و قلم برای طراحی مهندسی فرهنگی کشور. 11- اهتمام در اصلاح اوضاع اقتصادی کشور 12- اصلاح و تحول در امور معیشتی کارمندان و بازنشستگان در طبقات مختلف اجتماعی. 13- اقدام اساسی برای شکلدهی الگوی توسعه و تعالی کشور برای رشد متوازن عمرانی شهری و روستایی با به نتیجه رساندن طرحهای عمرانی و اقتصادی فراوان و اجرا و راهاندازی سریع هزاران کارخانه و کارگاه کوچک و بزرگ. 14- حمایت جدی از نخبگان، تقویت روحیه پژوهندگی و تحقیق و تعمیق با افزایش تولید علم و فناوری و هدفدار کردن پژوهشهای علمی برای تهیه نقشه جامعه علمی کشور. بر این پایه و اساس حمایت قاطع خود را از کاندیداتوری برادر خستگیناپذیر، اصولگرا و ولایی جناب دکتر احمدینژاد در دهمین انتخابات ریاست جمهوری اعلام میداریم. |
روزنامه کیهان پرسش و پاسخی را از رحیمپور ازغدی منتشر کرد که حاوی نکات جالبی است، ازغدی در ابتدای این پرسش و پاسخ مکتوب نوشته:عزیزان! جنبش مردمی دولت اسلامی پس از عرض سلام، من با آن عده از شاگردان خودم افراد انجمن طلاب و دانشجویان که پیش کسوتان عدالتخواهی بلکه مدرسان مکتب کلاسیک سردمداران مکتب عدالتخواهی بوده اند و ادامه جهتشان را تبریک و از خدا عزت دوجهانشان را خواهانم، دیدم تا چه اندازه آنانیکه دوره پیش در این راه گام برداشتند، با چپ و راستی که اینک در ساختار متمدن ما به هم برپیچیده و با عدالتخواهان مبارزه می کند در تقابلند.
با همه اینها از شما می خواهیم تا جایی که می توانید به خط عدالتخواهی ادامه دهید و همیشه این حدیث را بخاطر داشته باشید: شخصی خدمت معصوم می رسد و می گوید من شیعه شما می باشم و حضرت می فرمایند اگر به راستی شیعه می باشی برو برای خودت پوستی از فقر و بلا فراهم کن زیرا مقدر آنکه در جهان قامت برای عدالتخواهی آراسته سازد، همین است. جداً هم چنین است و می توان آقای احمدی نژاد را ابوذر علی نامید.
رحیمپور سپس به سئوالات اینچنین پاسخ داد:
¤ چرا هرگاه احمدی نژاد بر مغرب زمین می تازد مثلاً حقوق بشر در غرب را به چالش می کشد یا به مولودش - اسرائیل- حمله می کند، برخی در داخل او را تحقیر و توبیخ می کنند.
- مستحضر باشید که 30 سال پیش هم هنگامی که شهید رجایی به سازمان ملل رفت، سرآغاز برای نشان دادن چهره واقعی این سازمان و شبهات گمراه کننده مدافع حقوق بشرش، پاهای خود را از جوراب بیرون آورد و روی میز گذاشت و گفت: از سازمان می خواهم بگوید چرا این پاها این چنین شده است! و شخصی برای اولین بار سازمان ملل را افشا و رسوا کرد. لیکن مجاهدین خلق (منافقین)، همانها که با ترور عزیزانی چون رجایی آشکار شدند، در همه جا نشر می دادند که چنین حرکتی از رئیس جمهوری، باعث تحقیر کشور بزرگ ایران است. چرا که ضربه رجایی آنچنان مؤثر افتاده بود که همه نیروهایشان را مأمور کرده بودند صورت مسئله را از ذهن ها بزدایند و اگر می خواهید تأثیر شورا را دریابید، به عکس العمل استعمار و استثمار و گفتار و کردار عمال و همفکران دشمن در کشور بنگرید.
¤ در مورد احمدی نژاد می گویند که او متمایل به انجمن حجتیه است، چون نام حضرت صاحب الامر علیه السلام را زیاد بر زبان می آورد و سعی در طرح مباحث موعود آخرالزمان و مهدویت می کند. حضرت عالی که سالها انجمن را رصد کرده اید و شاخصه های انجمنی ها را خوب می شناسید، چه قضاوتی دارید؟
- اولاً، شیعه موظف است همیشه آماده ظهور آخرین پیشوای معصوم خود باشد و مؤمنان باید همیشه دعای فرج بخوانند. با این فرق که شیعه علوی مدام چون سربازی به آب و آتش می زند تا زمینه را برای ظهور حضرتش آماده سازد، همان گونه که یک میزبان باشعور تا می تواند برای میهمان خود وسایل پذیرایی بیشتر را تهیه می کند. در این صورت اگر احمدی نژاد با ظلم و کفر مبارزه می کند، زمینه ظهور حضرت را فراهم می کند اما اگر می خواهد با اشک و آه و سورچرانی ها و چراغانی و سرود و موسیقی امام را جذب کند و به یاری مستمندان بکشاند و هرگاه درددل دارد، بجای فریاد به ظالمان، می رود شکایت نامه اش را به ضمیمه مقداری پول در چاه جمکران می ریزد، حق با آقایی است که می گوید چرا احمدی نژاد دائم متبرک به ذکر امام قائم به سیف می باشد.
ثانیاً من خود را موظف دانسته که پیرامون انجمن حجتیه تحلیل مفصلی بنویسم و مردم را آگاه سازم که: انجمن حجتیه تا سال 42، که متدینین کوچکترین حرکت سیاسی نداشتند، بهترین انجمن بود و تا سال 56 هم با مجوز بسیاری از مراجع به کار خود ادامه می داد. سال 56 پس از فاجعه میدان ژاله فرمان داد دیگر سکوت جایز نیست، به صف مردم بپیوندید. و فروردین سال 58 هم حکم صادر که همه انجمنی ها به جمهوری اسلامی رای بدهند. پس از رسمیت جمهوری اسلامی هم در شرایطی که پیری 90 ساله و بازنشسته بود، نامه داد که شیعه به فرمان یازدهمین پیشوای خود موظف است از مراجع خود اطاعت و تقلید کنند و بنابراین همگان موظف به اطاعت از فقیه اعظم و امام انقلاب، مرجع عالیقدر امام خمینی می باشند. سال 62 چون بوسیله اعلامیه، امام دریافت که مدیریت بعدی انجمن، که عضو انجمن فلسفه فرح بود، از فرمان امام سرکشی می کند، حکم تعطیلی همه شعبات انجمن را صادر کرد. لذا اکنون انجمن حجتیه ای وجود ندارد که به خوب و بد آن بپردازیم و بگوییم چه کسی انجمنی می باشد و چه کسی نیست.
¤ دکتر احمدی نژاد چه کارهایی کرد که اگر دیگران بودند، نمی توانستند بکنند؟
- دکتر احمدی نژاد موفق تر از شهید رجایی بود و کار را جهانی کرد که احدی به جز امام و رهبر انقلاب نکرده بود.
¤ چه کارهایی مانده است و باید انجام دهد؟
-البته وقتی مشکلاتمان را با خارج حل کنیم رفع مشکلات داخلی آسان است و رهبر هم بر همین عقیده اند تا مشکلات با بیگانگان حل نشود نباید کارهای تحریک کننده ای در کشور انجام داد.
¤ تفاوت احمدی نژاد با دیگر اصول گرایان چیست؟ چرا خیلی از اصولگرایان جلوی او موضع دارند؟
- همان تفاوت حسین بن علی با ابن عباس (پسر عموی محدث قاری قرآن و صحابی بزرگ و اصول گرا). هنگامی که حسین(ع) عازم کوفه شد، آن بزرگ مرد حکیم سیاسی اصولگرا، جلویش را گرفت و حکم صادر کرد که رفتن تو به کوفه حرام است و اگر می خواهی خود را بکشی برو، چرا زن و فرزند را می بری؟ حسین رفت و مکتب پایدار ماند. فرزندان عاقل ابن عباس سلسله بنی عباس را آفریدند و 6 امام تندرو! را شهید ساختند- از امام ششم تا امام یازدهم- آری! به قول دکتر شریعتی درگیری شیعه صفوی و شیعه علوی همیشگی است.
¤ آیا دعوای دوم خردادی ها با دکتر احمدی نژاد از جنس دعوای دکتر مصدق و آیت الله کاشانی است؟
- ابداً و هرگز! آنها هر دو صددرصد ملی و جان نثار مردم بودند و اختلافات را عوام سیاسی بودن مردم و فتنه های دشمن آفرید؛ آنها هر دو بیگانه ستیز بودند، لیکن رغبت دوم خردادیها به ساختار جمهوری لیبرالیزم بیشتر از جمهوری اسلامی می باشد، تا بتوانند با فرماندهی ولی فقیه مخالفت کنند زیرا خط دهندگانشان می دانند با فرماندهی ولی فقیه و روی کار آمدن رئیس جمهور پیرو ولایت فقیه، ایران در ظرف 4 سال صددرصد موفق به تکمیل دستگاه هسته ای خود می شود و موشک 3 هزار کیلومتری می سازد. (اما) با وجود ریاست مردی آرام و مصلحت جو، می شود 2 ساله، تأسیسات هسته ای کشور را تعطیل کرد. همان طور که همه را نابود کردند و حتی در دانشگاه های خود از تدریس این رشته خودداری کردند. نه! اختلاف مصدق و کاشانی درون گروهی بود و آنها هر دو دشمن بیگانه بودند، لیکن تمایل دوم خردادیها به سیاستگذاری های غرب قابل انکار نیست.
¤ بعضی می گویند احمدی نژاد «گوش به حرف نکن» است این یک انگ است یا واقعیت؟ حسن است یا عیب؟
- انتقاد برخی هم به احمدی نژاد این است که می گویند احمدی نژاد صاحب نظر نیست و گوش به فرمان رهبر و مطیع بی چون و چرای رهبر است و شما با آنکه می گویید گوش به حرف کسی نمی دهد، بپرسید آیا به جز احمدی نژاد کدام رئیس جمهور بود که در برنامه ریزیهای اقتصادی خود، از همه بزرگان رشته برای اظهارنظر و نقد و انتقاد دعوت کند و چرا وقتی خواست در آن مجلس شرکت نکردند؟!
¤ می گویند احمدی نژاد قانون گریز است. آیا حذف سازمان برنامه و بودجه قانون گریزی است؟
- ما 2 گونه قانون داریم یکی قوانین الهی که امام انقلاب فرمود هرچه بر خلاف شرع باشد، برخلاف قانون هم می باشد، زیرا مردم به جمهوری اسلامی رای دادند. یکی هم قوانین اجق وجقی که دشمنان رند و دوستان ساده دل بر پایه مصلحت وضع کرده اند و به شکم انقلاب ما چپانده اند. حال اگر احمدی نژاد از قوانین الهی می گریزد، خطاکار است، لیکن اگر از قوانین دست و پاگیری که کشور را فلج می کند، می گریزد، مقلد امام و رهبر است.
¤ قبل از احمدی نژاد راستی ها به چپی ها می گفتند بی دین و چپی ها به راستی ها می گفتند انحصار طلب و دیکتاتور؛ با این همه اختلاف چرا چپ و راست علیه او متحد شده اند؟
اگر درسهایی را که در کلاسهای 12 سال پیش گفته بودم، به خاطر داشتید، این سؤال را نمی کردید، زیرا من مکرر گفته ام چپ و راست 2 شاخه فلاخنی می باشند که دسته آن در کف سنگ پران می باشد و 2 شریک اقتصادی اند که در 2 دفتر کار به رقابت می پردازند. ظریف ترش آنکه رهبر فعلی در 22 سالگی آنگاه که کوکاکولا و پیسی به جان هم افتاده بودند، فرمود بیهوده به سر و کله یکدیگر نزنید پول هر دو شیشه به یک جیب می رود. دلیل آشکار هم اینکه پس از انتخاب احمدی نژاد، 2 شاخه فلاخن در هم تافتند و اینک چماقی گشته اند که بر سر عدالتخواهی می خورد، زیرا احمدی نژاد بی پروا تا توانست دزدی های 30 ساله گذشته را به صندوق بیت المال برگرداند. خدا پدر اینها را بیامرزد که چون امیر عدالتخواهان فرقش را نشکافتند و بخاطر خود او را بر منبرها لعن نمی کنند.
¤ چرا مهندس میرحسین موسوی که بحث عدالت را طرح کرده است مانند دکتر احمدی نژاد این دعوا را پی نمی گیرد؟ چرا جنس دعواهایش از جنس دعواهای آقای خاتمی است نه از جنس دعواهای امام یا احمدی نژاد؟
- آقای مهندس موسوی و آقای خاتمی هم اندیشه می باشند و اندیشههای بنیادی هیچکدامشان با طرز تفکر احمدی نژاد یکسان نیست. عدالتخواهی هم کار هرکس- هرکس نیست، زیرا هردوی این دو بزرگوار پیش از احمدی نژاد رئیس دولت بودند و مزه عدالتخواهی اشان را مردم چشیده اند!
¤ مهندس میرحسین موسوی می گویند: مدیران میانی ما حاضرند با همه کار کنند. حضرت عالی بارها تأکید کرده اید لایه های میانی در ادارات یا مهره راستی هایند یا عنصر چپی ها و اختیار دست احمدی نژاد نیست لذا فساد اداری هنوز اصلاح نشده است. آیا این تاکید آقای مهندس موسوی نظر شما را عوض نمی کند؟ چرا؟
- البته که اکثریت مدیران میانی شما می توانند با 180 درجه چرخش هم با راستی ها کار کنند و هم با چپی ها! لیکن آنجا که خواسته باشند با عدالتخواهی همکاری کنند، برمی خروشند! من این را شهادت می دهم که مردم در دوره احمدی نژاد رنج بیشتری از ادارات کشیدند و هر که عدالتخواه تر بود، بیشتر. زیرا پشت میزها یا راستی اند یعنی روی شاخه سمت راست فلاخن نشسته و یا چپی اند یعنی شاخه سمت چپ فلاخن را گرفته اند، و این هر دو دشمن خونی عدالتخواهان می باشند و آقای مهندس موسوی پیشتر مسئولیت داشته اند.
¤ بعضی می گویند سیاست خارجی دکتر احمدی نژاد فاجعه است و بعضی می گویند افتخار، حضرتعالی چه نظریدارید؟
- هر دو درست می گویند زیرا براستی برای برخی فاجعه بود و برای برخی افتخار. این را که سیاست احمدی نژاد چگونه بوده است، از رهبر انقلاب باید شنید.
یکی از سایت های خبری نزدیک به دولت به «تدوین و مستندسازی خاطرات شفاهی یاران احمدی نژاد از انتخابات 84» که به، به روی کار آمدن محمود احمدی نژاد منجر شد، دست زده است. برخی از این «خاطرات» را که در «رجانیوز» منتشر شده عیناً می آوریم.
همسر شهیدم گفت احمدی نژاد رای می آورد
نزدیک انتخابات بود و همه جا صحبت حمایت از نامزدی بود که می گفتند حتماً رای می آورد، یعنی این طور القا می کردند که دکتر احمدی نژاد نمی تواند رای بیاورد و ما باید به نامزد دیگری رای بدهیم. خیلی مضطرب بودم و اصلاً راضی به چنین انتخابی نبودم و دوست داشتم به دکتر احمدی نژاد رای بدهم. در همان روزها بود که همسر شهیدم به حالت مکاشفه و در بیداری نزدم آمد و گفت: «احمدی نژاد رای می آورد.» بعد از این ماجرا بسیار خوشحال شدم و به همه گفتم نترسید به احمدی نژاد رای دهید که او رای می آورد...
نتیجه انتخابات در غبارروبی شاهچراغ مشخص شد
اواخر خدمت مقدس سربازی من بود. با چند تا از دوست های دوره دانشگاه برای زیارت رفتیم حرم حضرت احمدبن موسی علیه السلام. یکی از خدام حرم به ما گفت: دوست دارید برای غبارروبی کمک کنید؟ ما هم که از خدا خواسته پذیرفتیم البته بعد متوجه شدیم باید پول ها و نذرهای مردم را شمارش و دسته بندی کنیم که این هم خودش برای ما افتخاری بود. به هر صورت لباس خدام را پوشیدیم و شروع به دسته بندی و شمارش نذورات کردیم. هنگام شمارش ذهنم متوجه انتخابات و نتیجه آن بود که ناگهان یکی از مومنانی که مشغول شمارش بود، بدون هماهنگی قبلی اما با اخلاص و علاقه مثال زدنی برای موفقیت دکتر در انتخابات با صدای بلند طلب صلوات کرد و جمعیتی که مشغول شمارش بودند، با بهت عجیبی اما با گرمی صلوات فرستادند. دلم روشن شد که ان شاءالله دکتر رای می آورد چرا که سنت الهی است که ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم.
کمک پیرزن به ستاد انتخاباتی
بعد از ورود آقای دکتر به مرحله دوم انتخابات در مشهد در ستاد انتخاباتی حوالی حرم مطهر، مردم به شادی و تبریک گفتن به هم پرداخته بودند و خود را برای دور دوم و ادامه تبلیغات حاضر می کردند. در این شلوغی پیرزنی که بسیار خوشحال شده بود، جلو آمد و به یکی از مسوولان گفت: دارایی من تا آخر برج همین هزار تومان است، این را بگیرید و برای ستاد انتخاباتی خرج کنید.
کمبود ماژیک و دست های زخمی حاج محمود
در اون روزها با چهار نفر با چه فلاکتی ستاد آقای دکتر را در نجف آباد راه انداختیم. روز سوم حاج محمود به ما پیوست و تا روز آخر انتخابات همان جا ماند و به خانه هم نرفت. فقط کارش شده بود با ماژیک بالای پوستر که نه، عکس های تک رنگ دکتر، اسم ائمه اطهار(ع) و صلوات می نوشت و به بچه ها می گفت اول اینکه با وضو باشید و موقع چسباندن عکس ها صلوات یادتون نره. هرروز زنگ می زد و می گفت محمد ماژیک یادت نره. هر موقع می رفتم ستاد، ماژیک تمام شده بود. هیچ عکس و پوستری بدون نوشته از ستاد بیرون نمی رفت و سطح شهر را که نگاه می کردی، به عینه تمام نوشته ها پیدا بود. روز آخر دیدم انگشت حاج محمود زخم شده. همون جا فهمیدم دکتر کیه که تمام بچه ها از جون براش مایه گذاشتند.
لباس نارنجی
منم اولش مثل خیلی های دیگه نمی دونستم شهردارمون کیه ولی... فقط می دونستم شهردار تازگی ها عوض شده. تو انتخابات شوراها که شرکت نکرده بودم هیچ، خیلی هم به پیگیری نتایجش اهمیت نمی دادم تا اینکه بعد چند ماه تو روزنامه ها خوندم شهردار برای دومین بار با لباس نارنجی میون نظافتچی ها سخنرانی کرده و با بعضی هاشون خوش و بش کرده. تابلو بود بابا، این کارها خرابی ها رو درست نمی کنه. مگه میشه با یک ساعت لباس نارنجی پوشیدن و گپ زدن از درد و رنج کسی باخبر شد، اونم نه یکی دو تا، هزاران زحمتکش کم توقع که هر کدوم سر سفره دلش که باشی، دنیایی ازمشکل های حل نشدنی می بینی؟ گفتم به احتمال زیاد داره عوام فریبی می کنه ولی باز هم خیلی عجیب بود چون قبلش عوام فریبی این ریختی حتی به گوشم هم نخورده بود. نشنیده بودم شهردار پایتخت هرچند وقت یه بار با نظافتچی ها نشست و برخاست کنه یا بعضی شب ها جارو برداره و کنارشون خیابونا رو جاروکنه و باهاشون درددل کنه. اگه تو مسیرش ببینه جوی آب بند اومده، پیاده شه آستین بالابزنه، آشغالارو از سر راه آب برداره. هر روز چند ساعت با مردم ملاقات عمومی داشته باشه. هفته یی یه بار به یه منطقه شهرداری سر بزنه و دیدار مردمی بگذارد. از 6 صبح تا 12 شب کار کنه و یک ریال هم اضافه کاری و حق ماموریت نگیره. از بیت المال هیچ استفاده شخصی نکنه، حتی ناهارشو از خونه سرکار ببره. از مهمونای اداری هرکی میخواد باشه فقط با چایی و گاهی بیسکویت معمولی پذیرایی کنه. خلاصه حسابی رفته بودم تو نخش. اخباری از اون نبود که تا آخرش به دقت نخونم. یواش یواش داشت برام جالب می شد. انگار مثل خودمون بود، همون حرفای خودمون رو می زد، قلمبه سلمبه نمی گفت، می گفت سود عوارض شهرداری ربای محضه، با پول حروم نمی شه خدمت کرد، اونم خدمت برای خدا. می گفت اقتدار به لباس فاخر نیست، لباس حضرت علی(ع) با اون اقتدار مثال زدنی اش از همه ساده تر بود. بالاخره به صداقتش مطمئن شدم، وقتی فهمیدم کلی خونه و ماشین گرونقیمت که قبل از اون توی شهرداری به تاراج رفته رو پس گرفته و دست هر چی دم کلفت مفت خور که تو کیسه بیت المال شهرداری بوده رو قطع کرده. وقتی فهمیدم به خاطر همین کاراش خیلی دشمن پیدا کرده که چوب لای چرخش می ذارن حتی دولتم بدهی 300 میلیاردتومانی اش رو به شهرداری نداده ولی با این حال تو دو سال به اندازه چهار سال کارکرده و تهرون از این رو به اون رو شده. وقتی فهمیدم داراییش یه خونه یک طبقه ساده تو محله نارمکه که 27 ساله بهش قانعه با یه ماشین ارزون قدیمی پژو504. وقتی فهمیدم از رفتن به ماموریت های پرخرج و بی نتیجه خارج از کشور امتناع می کنه. فکر می کنید از یه اسطوره صحبت می کنم؟ نه بابا، یه آدم معمولی که فقط وظیفه ش رو خوب می شناسه و خوب عمل می کنه. خودش میگه «هزاران هزار مثل من تو این مملکت هست فقط...» حالادیگه بماند... تصمیم گرفتم بهش رای بدم.
تبلیغات با کاغذ ساندویچ و ماژیک
بنده به اتفاق دوستان با خرید کاغذهای کاهی که در ساندویچ فروشی ها مورد استفاده قرار می گیرد با ماژیک شعارهایی را می نوشتیم و به در مغازه ها نصب می کردیم که این کار به شدت مورد استقبال قرار گرفت و یکی از عوامل پیروزی دکتر در این انتخابات به نظر من تبلیغات بسیار ساده و بی ریای عزیزان بود که امیدواریم در انتخابات دور دهم هم به این امر توجه جدی مبذول شود. به امید پیروزی این تفکر در انتخابات ریاست جمهوری دهم. ان شاءالله
تبلیغات هاشمی چرکنویس شد
هیچ وقت یادم نمی رود که خانواده های شهدا در یزد با خرج خود برای دکتر برگه های تبلیغاتی چاپ کرده بودند. آن روزها در یزد دانشجو بودم و خانه دانشجویی ما پر بود از کسانی که به همه می خواستند رای بدهند به کسی جز احمدی نژاد. خیلی سخت بود که می دیدم جلوی چشمم دارند به کسی می تازند که... بگذریم. داشتم برای امتحان دینامیک آماده می شدم و برگه چرکنویسم تبلیغات آقای هاشمی بود. دیدم تلویزیون اعلام کرد دکتر رای آورده است. با همان برگه های چرکنویس در دست، چنان شروع به داد و فریاد و کف زدن کردم که همه از خواب ناز پریدند. هر چه بد و بیراه بلد بودند، نثارم کردند اما خنده من قطع نمی شد چون به یاد آنهایی افتادم که از آن روز به بعد قرار بود خواب راحت از چشمان شان برود.
به نقل از روزنامه ی اعتماد
انجام بیش از 52 سفر استانی و بازدید حدود 500 شهر بزرگ و کوچک در کشور علاوه بر سفرهای پی در پی به برخی مناطق مانند قم، مشهد و عسلویه در مدت کمتر از چهار سال، بخشی از کارنامه سنگین فعالیتهای دکتر احمدی نژاد را تشکیل میدهد.
برگزاری دو جلسه طولانی با اقتصاددانان منتقد دولت و همچنین جلسات تخصصی با فیلمسازان، پژوهشگران و اصحاب رسانه، از ابتکارات ارتباطی رئیس جمهور به شمار میرود.
جدول میزان سخنرانیها به تفکیک سال و ماه
پروفسور مؤسس دانشکده ارتباطات دانشگاه امریکن دی.سی واشنگتن تأکید کرد: در طول 30 سال پس از انقلاب، هیچگاه دیپلماسی فعالی مانند وضع فعلی نداشته ایم. ایران امروز در دستور روز دنیا قرار دارد و به صورت یک قدرت منطقه ای جلوه می کند.
به گزارش رجانیوز، پروفسور سید حمید مولانا در گفتگو با برنامه تلویزیونی "سپهر سیاست"، سیاست خارجی جمهوری اسلامی را "نه شرقی، نه غربی" و بر مبنای حفظ منافع ملی و امتی مسلمانان و همدردی و حمایت از کشورهای ستمدیده و مستضعف دانست و افزود: حول و حوش این سیاست، دولت نهم اقدامات مهمی انجام داده است. مسئله انرژی هسته ای بسیار مهم بود و حقوق ما ایرانیان حفظ شد. در مجامع بین المللی نیز حضور داشتیم و سعی کردیم با کشورهای جهان سوم و به ویژه جهان اسلام ارتباط بهتری داشته باشیم.
وی همچنین تأکید کرد: در طول 30 سال پس از انقلاب، هیچگاه دیپلماسی فعالی مانند وضع فعلی نداشته ایم. ایران امروز در دستور روز دنیا قرار دارد و به صورت یک قدرت منطقه ای جلوه می کند.
مشاور رئیس جمهور درخصوص دستاوردهای تقویت دیپلماسی عمومی توسط دولت نهم اظهار داشت: در دنیای اطلاعات و ارتباطات به سر می بریم که مردم با سیاستمداران تماس مستقیم ندارند. بنابراین، رسانه ها و مجامع بین المللی، وسایلی برای رساندن پیام و توجیه سیاست ها است.
وی خاطرنشان کرد: در این مسیر البته ملاقات با سران کشورهای خارجی که دیپلماسی قدیمی است هم ادامه دارد، ولی ما حتی فراسوی سیاست های رسانه ای و دیپلماسی عمومی حرکت کرده و نه تنها از آن رسانه ها و رسانه های خود استفاده می کنیم، بلکه با استفاده از نشست ها و تماس با نخبگان و گروه های مختلف سبک جدیدی از دیپلماسی طی 3.5 سال اخیر توسط احمدی نژاد جلوه پیدا کرده و اکنون حتی مخالفان سیاست های وی نیز اذعان دارند که ایران یک قدرت بزرگ منطقه ای است.
این استاد دانشگاه با تأیید اینکه 2 عنصر اصلی در سیاست خارجی، رسانه و حضور مؤثر رسانه در جامعه بین المللی است، ادامه داد: دکتر احمدی نژاد نه تنها در سازمان ملل حضور یافت، بلکه به دانشگاه کلمبیا نیز رفت و دیدار و تماس با دانشجویان، هواداران صلح، پیشوایان ادیان مختلف و مردم را نیز مورد توجه قرار داد تا در اثر این تماس های چهره به چهره، پیام خود را به دنیا برساند.
وی در پاسخ به پرسشی مبنی بر بازتعریف ارتباطات دیپلماتیک در قرن جامعه اطلاعاتی اضافه کرد: بازیگران بین المللی مانند شرکتهای فراملیتی و ملتهای مختلف بیش از دولت ها هستند. بنابراین، برعکس دیپلماسی سنتی رایج در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، باید دیپلماسی جدیدی حتی فراتر از دیپلماسی عمومی داشته باشیم.
مولانا درخصوص یکی از گفته های خود با این مضمون که "احمدی نژاد خود یک رسانه است"، توضیح داد: همه، توانایی رسانه شدن را داریم. رسانه دیگر فقط رادیو، تلویزیون، روزنامه و اینترنت نیست، بلکه هر وسیله انتقال پیام اعم از زبان و فرهنگ و... است. اگر کسی بتواند مستقیماً گروه بزرگی را مخاطب قرار دهد و پیام خود را به آنها برساند، آن شخص یا گروه یا سازمان نقش رسانه را دارد. در مقابل، چه بسا رسانه هایی که نمی توانند، پیام را انتقال دهند.
وی با ذکر نمونه ای از این رسانه ها افزود: 3 ماه از محاصره غزه گذشت اما رسانه ها در سطح بین المللی کار رسانه ای در این زمینه انجام نداده اند و فقط در چند روز گذشته مجبور شدند برخی اخبار را پوشش دهند. بنابراین، این دست ماست که خود را به سطح رسانه واقعی رسانیم.
این استاد دانشگاه در پاسخ به سؤالی درباره رابطه این نوع دیپلماسی با قدرت نرم اظهار داشت: قدرت سخت یعنی قدرت نفت، جغرافیایی، آب و هوا، معادن و جمعیت، اما قدرت نرم یعنی اعتقادات، دین، مقاومت و ایستادگی.
وی با تأکید بر اینکه "ما از انقلاب اسلامی ایران قدرت نرم را به ارمغان بردیم"، گفت: حزب، ارتش و چریک هایی نبودند که در انقلاب ما وارد جنگ شوند.
مشاور رئیس جمهور در ادامه تصریح کرد: همان باورهای اعتقادی، امروز نیز فلسطینیان را به مقاومت در برابر بمباران واداشته است. آنها تسلیحات قابل توجهی ندارند اما ایمان دارند و می خواهند کشور خود را نجات دهند. قدرت اول ایمان است و بعد اراده.
وی در پاسخ به سؤال دیگری مبنی بر میزان بهره گیری دولت از ظرفیت های بالقوه و بالفعل قدرت نرم، گفت: در انرژی هسته ای قدرت سخت افزار هم داشتیم و می خواستیم زیرساخت های انرژی را توسعه و ترقی دهیم اما به موازات آن نخواستیم، بمب و تسلیحات اتمی درست کنیم.
این استاد دانشگاه افزود: با هر قدرت سخت، یک قدرت نرم همراه است. قدرت نرم یعنی دانش آن، مثلاً نفت قدرت سخت است اما دانش تصفیه آن قدرت نرم می باشد.
وی با بیان اینکه برنامه هسته ای در حال بالا بردن دانش ماست، اظهار داشت: بنابراین، ما از سوی کسانی که دوست ندارند، به آنجا برسیم، تحت فشار بوده و هستیم.
مولانا تصریح کرد: پویایی و اعتقادات بود که انقلاب را به وجود آورد وگرنه خیلی ها نفت، پول، آب و هواو سرزمین خوب دارند.
وی درخصوص الگوی ارتباطات انسانی در دولت نهم، انجام 50 سفر استانی و دیده شدن تمام استانها، گفت: من هم مانند شما و مردم دیگر راجع به این سفرها خوانده و شنیده بودم اما 3 هفته قبل، از نزدیک با دولت به آذربایجان شرقی رفتم.
مؤسس دانشکده ارتباطات دانشگاه امریکن. دی .سی با جالب توصیف کردن مشاهدات خود در این سفر ادامه داد: چیزهایی دیدم که شما از دور و در تهران نمی توانید، آنها را ببینید. این سفرها بیش از یک سفر معمولی است.
وی با تأکید بر اینکه قضاوتش براساس مبانی علمی و در مقایسه با فعالیت های دولت های قبل است، خاطرنشان کرد: چیزی مشابه این سفرها در غرب وجود ندارد. اوایل قرن نوزدهم که جمعیت امریکا 3 میلیون نفر بود، گاهی در استانها جلساتی داشتیم. در اروپا نیز الآن فقط شورای شهر در شهرها وجود دارد.
مشاور رئیس جمهور اضافه کرد: از زمان قاجار، تمام بوروکراسی اداری در تهران متمرکز شد و دولت های قبلی نتوانستند، آن را بشکنند.
وی با بیان اینکه "احمدی نژاد، مرکزیت قدرت را از تهران به استانهای مختلف برد و به آنها امید مشارکت داد"، افزود: این، دیگر فقط یک تئوری نیست، بلکه تمام بوروکراسی و دیوان سالاری ایران با این سفرها شکسته شده است.
مولانا در ادامه گفت: سابقاً در شهرستانها اجرای مصوبات استانی 2، 3 سال طول می کشید، اما اکنون این زمان 2، 3 ماه شده است که این پیشرفت بزرگی است.
وی با تأکید بر اینکه "ممکن است همه چیز اجرا نشود ولی زمان را به صورت پراکتیکال و عملی جلوی همه مجسم می کند"، اظهار داشت: آنچه برایم خیلی مهم بود، از فرودگاه تبریز تا استادیوم 15 دقیقه بیشتر راه نیست ولی این مسیر 3.5 ساعت طول کشید.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه استقبال کنندگان هم از کسانی نبودند که آنها را به صف کرده باشند تا هورا بکشند. من خودم تبریز به دنیا آمده ام، ترکی حرف می زنم و مردم را می شناسم. در اروپا مقاماتی که سفری می روند، تعداد نیروهای امنیتی بیش از مردم است. اما در تبریز که ما در فرودگاه نشستیم، اصلاً مأمور امنیتی نمی دیدی. در این مسافرت ها شاهد تکوین یک مردمسالاری در سطح مردمی هستیم. هیأت وزیران جلسات استانی دارد اما برعکس آنچه تصور می شود، فقط وزیران در این جلسه حضور ندارند، نماینده رهبری، نمایندگان مجلس، معاونان استاندار، مدیران کل و برخی مدیران بانکها کثرت گرایی جالبی را شکل می دهند.
وی با "بیان اینکه در جلسه هیأت وزیران که شرکت کردم، 6.5 ساعت طول کشید و دکتر احمدی نژاد جلسه را اداره می کرد"، قوه مقننه و مجریه با هم در سطح استانی کار می کنند و در یک نظام، وحدت جامعه و دولت خیلی مهم است.
مولانا تأکید کرد: در ایران سال ها وحدت جامعه و دولت نداشتیم و هرکدام به یک طرف رفته بودند. الآن این وحدت ایجاد شده است. در غرب گاهی "دولت های خوب" داریم اما "جوامع مطلوب" نداریم. در مفهوم امت اسلامی، یک نظام اسلامی می شود و جامعه که خود یک دولت است.
وی با اشاره به اینکه در جریان دگرگونی بین المللی، دیگر دولت ها همه کاره نیستند، بلکه ملتها مؤثرند، گفت:
مشاور رئیس جمهور در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه "الگوی ارتباطی سفرهای استانی را ترسیم کردید که نتایجی در حوزه داخلی دارد اما این در سیاست خارجی هم تأثیر دارد"، اضافه کرد: امروز سران دولت هایی که فقط با سران دولت های دیگر صحبت می کنند، بازنده هستند. 80 درصد وقت دکتر احمدی نژاد 4.5 روزه به نیویورک با سران دولتها نگذشت، بلکه با ملت ها، نمایندگان افکار عمومی و دانشجویان بود. سال ها در حوزه اروپا و قسمتی از آسیا فعالیت داشتیم، در 3 سال گذشته، دیپلماسی ما فراتر از این 2 قاره رفته و در امریکای لاتین و افریقا نیز فعالیتهای زیادی می کنیم. همین که در امریکا اینقدر محبوب هستیم، حکایت از دیپلماسی فعال ایران دارد.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: بگذارید ساده بگویم. همه وقتی لغت "دموکراسی" می آید، خوششان می آید. خیال می کنند، روش مطلوب است. چرا؟ چون با مردم سرکار دارد. خیلی از کشورها ادعای دموکراسی دارند اما رعایت نمی کنند. در سطح بین المللی، با 200 ملت مختلف سر و کار دارید. دیگر دموکراسی وجود ندارد، چون همه با هم مساوی نیستند.
مولانا دموکراسی احمدی نژاد را متکی بر دموکراسی بین الملل خواند و گفت: این دیگر دولت ها نیستند، بلکه مردم هستند. مسائل سیاسی- نظامی و اقتصادی همیشه از تاریخ باستان تا قرون وسطی بوده است، اما آنچه در روابط بین الملل است، این بود که فرهنگ، دین و خانواده مهم هستند. قبلاً اصلاً اینها مطرح نبود اما الآن هیچ رئیس دولتی نیست که راجع به این مسائل صحبت نکند.
به وی گفته شد، یکی از مفاهیمی که برای اولین بار توسط دکتر احمدی نژاد در جوامع بین المللی مطرح شد، مفهوم عدالتخواهی بود و این استاد دانشگاه ضمن تأیید این مطلب افزود: دانشجویانی که رشته روابط بین الملل را خوانده اند، می دانند که این رشته با یک تاریخ 100 ساله، همیشه با قدرت و امنیت همراه بوده است. موضوع عدالت، هیچ وقت در تئوری ها مطرح نبود، چون می خواستند قدرت و امنیت ایجاد کنند، به عدالت اعتقاد نداشتند.
استاد با سابقه ارتباطات خاطرنشان کرد: باید خوشحال باشیم از اینکه رئیس جمهور ما تنها کسی است که در تاریخ معاصر، مفهوم عدالت را وارد تئوری ها و روابط بین المللی کرده است، اگرچه اکنون فقط درباره آن صحبت می کنیم و ممکن است عملی نباشد اما باید موضوع را در دستور روز قرار داد.
وی درخصوص توجه دولت نهم به کشورهای آسیایی و شرق و میزان تأثیر آن در کاهش وابستگی به غرب تأثیر نیز گفت: از قاجار تا انقلاب اسلامی همیشه اروپا محور بوده است. پاریس، رم، لندن. از انقلاب اسلامی به بعد سعی کردیم، به مسلمانان بپردازیم. به ویژه در مسافرتهای دکتر احمدی نژاد که از حیث دیپلماسی بالاترین ارزش را دارد به قاره های دیگر توجه نشان دادیم. آسیای شرقی اقیانوسیه و آفریقا.
مشاور رئیس جمهور اظهار داشت: این سرمایه بزرگی است که در 4 سال گذشته بدست آوردیم. 4 سال قبل، ایران به طور امروزی مطرح نبود. ایران در ردیف 25 و 26 دستور کار کلینتون در کاخ سفید بود، الآن به ردیف 4 و 5 منتقل شده است.
وی، این تغییر را نتیجه قدرت نرم و قاطعیت بالا دانست و تصریح کرد: امروز به جای متهم در جایگاه مدعی هستیم و به تمدن خود اطمینان داریم و افتخار می کنیم. دیگر قرن نوزدهم نیست، مردم دنیا به ایران نگاه می کنند.
مولانا درخصوص شخص احمدی نژاد هم گفت: البته ما به احمدی نژاد تکیه نداریم، اگر کس دیگری هم این کارها را می کرد، نسبت به او نیز همین نوع نگاه را داشتیم.
وی تأکید کرد: احمدی نژاد قاطعانه جلوی ظلم غرب ایستاده که این قدم بزرگی است. مردم دنیا به ایران محترمانه نگاه می کنند و ایران در دستور روز قرار دارد.
این استاد دانشگاه های امریکا با اشاره به اینکه اوباما 3 هفته دیگر قدرت را در امریکا دست می گیرد، ادامه داد: اوباما بدون شک باید درباره ایران مطالعه کند و تمام اینها نشان نقش مهم ما در جهان است.
وی از انتشار گزارش جالبی در امریکا خبر داد که در آن، از ایران به عنوان یکی از قدرت های بزرگ یاد شده است.
مولانا خاطرنشان کرد: البته این را نمی گویند تا نتیجه بگیرند، ایران ما را تحت فشار قرار داده است، بلکه می گویند این ایران، با ایران 30، 40 و 400 سال قبل فرق دارد.
وی ضمن اظهار امیدواری نسبت به روی کارآمدن اوباما در امریکا درخصوص جلوگیری از گسترده شدن جنایات رژیم صهیونیستی اضافه کرد: مردم امریکا هم امیدوارند. اوباما قول هایی برای "تغییر" داده و انتخاب شده است و اگر این تغییرها را مردم نبینند، اولین نارضایتی ها و عصیان ها از داخل امریکا شکل می گیرد.
این استاد دانشگاه های امریکا، تأکید کرد: بوش، امریکا را به ذلت، بی احترامی و قدرت کم رساند. اوباما باید این استراتژی را عوض کند وگرنه با همان رفتار، پیشرفت زیادی نخواهد کرد. بوش 8 سال فکر کرد، ایران یک مشکل است. امیدوارم اوباما فکر کند، ایران مهم است. همین قدر فرق کافی است که رفتار دیگری با ایران داشته باشد.
وی ارزیابی خود از عملکرد رسانه های غربی در قبال جنایات رژیم صهیونیستی را شرم آور توصیف کرد و گفت: 3 ماه است که غزه در محاصره غذایی و است. اما شبکه های بی.بی.سی، سی.ان.ان، فرانس 24 و... همه سکوت کردند.
مولانا با مقایسه پوشش رسانه ای حمله به دو هتل و یک مرکز یهودی در بمبئی با 179 نفر کشته و کشتار 345 نفر از مردم بی دفاع غزه ظرف کمتر از 24 ساعت گفت: حمله به هتل ها در بمئی کار خیلی بدی بود اما همه تلویزیونها این گزارش را کردند.
وی ادامه داد: از اینجا می فهمیم، رسانه ها به تنهایی عمل نمی کنند، بلکه قدرت های بزرگ سیاسی و اقتصادی که پشت آنها هستند و عمدتاً هم بی طرف نیستند، سیاست هایی دارند و این رسانه ها، چیزهایی را پوشش می دهند که مشتریان را راضی کند و اصحاب رسانه سود زیادی ببرند، لذا دیپلماسی سنتی و جامع باید خیلی قوی باشد و باید خود را از جنبه رسانه ای و معنوی آماده کنیم.
درباره ی مراسم نخل برداری (به نقل از وبلاگ سپندارمد)
سورک من؛ به تو پناه می برم.
به زودی سورک شاهد مراسم نخل برداری خواهد بود
سورک به کارگاه بزرگ سازندگی تبدیل شده است
غلط میکنی قانون را قبول نداری قانون تو را قبول ندارد
امامزادگان عشق
سورک را بهتر بشناسیم
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 13
کل بازدید :292245
باغم تهی است از گل از سبزه از نسیم* سرگرم نقشهای گلستان قالی ام*** من زاده ی کویرم و غمدیده ام ولی* زیباترین ترانه ی سبز بهاری ام
اخبار روستا [74]
رجانیوز [28]
خبرگزاری فارس [48]
بی طرف [83]
سایت الف [109]
راسخون [80]
سایت تابناک [123]
واحد پاسخگوئی به سوالات دینی [72]
کارگروه تحولات اقتصادی [83]
پایگاه مجلات تخصصی [55]
نظام جامع اطلاع رسانی اشتغال [76]
سازمان خبری اقتصاد ایران [102]
فوتبال ایران [189]
پارس فوتبال [203]
[آرشیو(30)]
عارفانه 2
بیماری هلندی
عارفانه
قهرمانانی که پهلوانند
اکبر رضایی
افشین قطبی
حسرت همیشگی
زندگی نامه ی شهید علی شفیعی سورک
سال نو مبارک
کدام جناح چپ،کدام جناح راست
چرا طوبای طوی؟
قلهه ی خرگوشی به روایت ایرج افشار
بپذیریم که مشکل فرهنگی هم داریم
+ هزینه ی اصلی انقلاب 57 را نسل سومی ها می پردازند .
وصیت نامه شهید علی شفیعی سورک
چرا مرغ از خیابان رد شد ؟
بهار جاودان
ببینید اگر خواستید باور نکنید
سالروز رحلت حضرت امام خمینی ( ره ) بر تمامی م
برگ و آب
سورک زیبا
sourk or soork
وقتی عشق به سورک همه چیز را از یادم برد....
وصیت نامه شهید ولی الله شفیعی
این سه نفر...
میلاد با سعادت امام علی (ع)مبارک
مادر وطن مرا ببخش
مصاحبه با فوتبالیست محجبه دانمارکی
از سورک مازندران بیشتر بدانیم
قلعه ی خرگوشی
فلسفه و توپ گلف
حکیمانه
پرسپولیس زلزله
بدون شرح
سورک از زاویه ای دیگر
ارادت خاصه حافظ به مردم یزد
خشگیاه
پیر مراد
از زندگی بیاموزیم
به چشمانت اعتماد کن
POSITIVE
فعالیت های قرآنی استاد شجریان
هر کس به کسی نازد ما هم به ...
عاشقان عیدتان مبارک
چهارده شهر برتر دنیا1
چهارده شهر برتر دنیا2
منتظر
خواهش های یک دانشجو
سورک ؛ زیبای کویر(عکس از ا.ش.سورک)
4 درس مهم
خواجه عبدالله مدرنیته
کرکری
اقتصاد نهاد گرایی جدید 1
اقتصاد نهادگرایی جدید 2
پپسی کولا در معبد آمون!
روایت جالب پروفسور مولانا از یک سفر استانی
جملات تأمل برانگیز
شیوه ی جدید بالا بردن آمار وبلاگ
نقشه 25 گنج بزرگ دنیا از زبان امام صادق علیه السلام
خصوصیات دانشجوهای کشورهای مختلف
توهین به مسلمانان
امام خمینی (ره) از کودکی تا رهبری
یک کاریکاتور دیدنی
انتقام جالوت
آنچه سلیمی نمین از جاسبی نگفت!!!
وقتی اتقلاب سلب مسئولیت می کند.
سورک سترگ
بر فراز سرفراز
سورک برفی
روستایی که شهر خواهد شد
انک بالواد المقدس طوی
رحیم پور ازغدی:می توان آقای احمدی نژاد را ابوذر علی نامید
عشق مادون فکر ممنوع(به نقل از سایت تبیان)
طراحی به سبک سورکی
آنچه داگلاس نورث می گوید
جاده ابریشم، نمادی از فرهنگ و تمدن ایرانی
آیا تا به حال به آرم شرکت کوکاکولا توجه کرده اید؟
سال نیکوی سورکیان
تهدید جراح سرشناس قلب کشور به دلیل حمایت از دولت نهم
پای درس یار
پیش بینی آینده اوباما
یاد ایام
دکتر احمد اکبری ؛ الگوی مدیریت ایرانی
بی بندوباری سیاسی فراتر از بی بند و باری فرهنگی
آمارهای جالب از پرکاری احمدی نژاد(به نقل از سایت تابناک)
کامپیوتر مذکر است یا مؤنث
در مکاشفه گفتند به احمدی نژاد رای بده
حمایت 211 تن از نمایندگان از نامزدی احمدی نژاد(سایت میزان)
شبح احمدی نژاد و سرمایه داری!(به نقل از وبلاگ پرسش)
کاش احمدی نژاد رئیس جمهور نشود!
داستان یک رئیس جمهور به روایت تصویر (به نقل از سایت راسخون)
حق با احمدی نژاد بود، مافیا به دنبال بهانه میگشت(وبلاگ محرمانه)
چمران چه می گفت ...
کوه سورک یادت باشد نامهربانی کردی
مذهب عشق
exchange55
اقتصاد برای ایرانیان
diplomacy
سورک،زیبا و دیدنی
وبلاگ امیرحسین